من جرئت نداشتم این سوال رو از مامان و بابام بپرسم

من جرئت نداشتم این سوال رو از مامان و بابام بپرسم
ولی هر شب موقع خواب یه داستانی تعریف می کنن که
یروز من و بابات رفته بودیم توی کوچه. تنگ و صدای یه بچه شنیدیم.... 😂
دیدگاه ها (۴۱)

تا حالا شده جوری غرق شیکه دیگه نخوای نجات پیدا کنی...)))

صدای بهشتی خواننده هابرای پارت دو لایک فراموش نشهراستیکدوم ص...

جوری که من این 3 تا رو شیب می کنم

ولی این دوتا بهترین دوستی تاریخ رو داشتنبه قول پاتریکمن بابس...

ساعت 1 شب بود در حال گذاشتن نودل ها توی قفسه بودم که صدای زن...

اونو ول کن !!!حالا بگو ببینم تو همین یه ماهه گذشته چنتا Code...

اونو ول کن !!!حالا بگو ببینم تو همین یه ماهه گذشته چنتا Code...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط