half brother فصل ۲ part : ۷۵
به دستشویی رفته بودم در حالی که به سمت نور های رنگی بر می گشتم مردی رو دیدم که خیلی نزدیک به گرتا می رقصید و چیزی توی گوشش زمزمه میکرد وقتی به جایی که اونها بودن رسیدم ضمیر ناخود اگاهم به یه حالت قدیمی برگشت دستم رو دور کمر باریکش انداختم و به ارومی به سمت خودم کشیدم مقاومت نکرد دستم هنوز مالکانه دورش بود وقتی برگشت تا بهم نگاه کنه یه نگاه هشدار دهنده بهش کردم اون لحظه ما جونگکوک و گرتا 7 سال پیش بودیم من حسود بودم و دوباره داشتم این رو نشون می دادم با توجه به یه نکته نه چندان کوچیک که من توی یه رابطه بودم غیر عادلانه بود که ازش توقع داشته باشم هر چی میگم قبول کنه ولی اونقدر بهم اهمیت می داد که اجازه بده از شر این ادم خالص
شم راجع بهش صحبتی نکردیم و بالاخره از مود انسان غارنشینیم در اومدم!
دوباره توی موزیک گم شدیم
همه چیز عوض شد وقتی که یه اهنگ اروم پخش شد بعضی ها دنبال پارتنر رقص می گشتند و بعضیا سن رو ترک می کردند یه جوریایی حس می کنم که فقط مابودیم که رفتیم! گرتا ترسید و شروع کرد به فرار کردن نمی تونستم سرزنشش کنم ولی ما فقط امشب رو داشتیم من این رقص رو میخواستم دستشو گرفتم
"با من برقص"
وحشت زده به نظر میومد ولی اجازه داد که بکشمش سمت خودم نفس عمیق کشیدم وقتی بدنش توی دستام گم شد قدرت تنفسمو داشتم از دست می دادم پیشونیم رو به پیشونیش تکیه دادم و همون لحظه دروغ گفتن به خودمو تموم کردم من هنوز عاشقش بودم نمی دونستم باید چیکار کنم چون چلسی رو هم دوست داشتم!
قبل از اینکه بفهمم چی شده گرتا ازم جدا شد و توی تاریکی بین جمعیت گمشد
"گرتا صبر کن!"
در یک لحظه گمش کردم بیرون رفتم و به سمت اسانسور دویدم در داشت بسته میشد دستمو مانع کردم داشت گریه می کرد خدایا من باهاش چیکار کردم؟
"چی شده گرتا؟چرا اینطوری از من فرار می کنی؟"
"فقط نیاز دارم که به اتاقم برگردم"
"نه با این حال"
بدون فکر دکمه توقف رو زدم.
"چیکار می کنی؟"
"این اون جوری نیست که می خواستم شبمون تموم شه از حد گذشتم میدونم توی لحظه با تو گم شدم و خیلی متاسفم ولی از این بیشتر پیشروی نمی کردم
من به چلسی خیانت نمی کنم نمی تونم اینکارو باهاش بکنم"
"من مثل تو قوی نیستم پس تو نمی تونی اینجوری با من برقصی اگه نمی تونیم کاری بکنیم و من هم نمی خوام که تو به اون خیانت کنی"
"پس چی می خوای؟"
"من می خوام که تو یه چیزی نگی بعد متضادش رفتار کنی ما خیلی وقت نداریم می خوام که باهام حرف بزنی اونشب دستتو دور گردنم انداختی حس میکردم بر گشتیم به همون نقطه که از هم جدا شدیم این جوریه که من دور و ور تو حس می کنم همیشه همون اونشب چلسی بهم گفت که بعد از رفتن به خونه چه اتفاقی افتاد"
خب اینم از پارت هدیه لایک و کامنت بزارید حمایت کنید یادتون نره
شم راجع بهش صحبتی نکردیم و بالاخره از مود انسان غارنشینیم در اومدم!
دوباره توی موزیک گم شدیم
همه چیز عوض شد وقتی که یه اهنگ اروم پخش شد بعضی ها دنبال پارتنر رقص می گشتند و بعضیا سن رو ترک می کردند یه جوریایی حس می کنم که فقط مابودیم که رفتیم! گرتا ترسید و شروع کرد به فرار کردن نمی تونستم سرزنشش کنم ولی ما فقط امشب رو داشتیم من این رقص رو میخواستم دستشو گرفتم
"با من برقص"
وحشت زده به نظر میومد ولی اجازه داد که بکشمش سمت خودم نفس عمیق کشیدم وقتی بدنش توی دستام گم شد قدرت تنفسمو داشتم از دست می دادم پیشونیم رو به پیشونیش تکیه دادم و همون لحظه دروغ گفتن به خودمو تموم کردم من هنوز عاشقش بودم نمی دونستم باید چیکار کنم چون چلسی رو هم دوست داشتم!
قبل از اینکه بفهمم چی شده گرتا ازم جدا شد و توی تاریکی بین جمعیت گمشد
"گرتا صبر کن!"
در یک لحظه گمش کردم بیرون رفتم و به سمت اسانسور دویدم در داشت بسته میشد دستمو مانع کردم داشت گریه می کرد خدایا من باهاش چیکار کردم؟
"چی شده گرتا؟چرا اینطوری از من فرار می کنی؟"
"فقط نیاز دارم که به اتاقم برگردم"
"نه با این حال"
بدون فکر دکمه توقف رو زدم.
"چیکار می کنی؟"
"این اون جوری نیست که می خواستم شبمون تموم شه از حد گذشتم میدونم توی لحظه با تو گم شدم و خیلی متاسفم ولی از این بیشتر پیشروی نمی کردم
من به چلسی خیانت نمی کنم نمی تونم اینکارو باهاش بکنم"
"من مثل تو قوی نیستم پس تو نمی تونی اینجوری با من برقصی اگه نمی تونیم کاری بکنیم و من هم نمی خوام که تو به اون خیانت کنی"
"پس چی می خوای؟"
"من می خوام که تو یه چیزی نگی بعد متضادش رفتار کنی ما خیلی وقت نداریم می خوام که باهام حرف بزنی اونشب دستتو دور گردنم انداختی حس میکردم بر گشتیم به همون نقطه که از هم جدا شدیم این جوریه که من دور و ور تو حس می کنم همیشه همون اونشب چلسی بهم گفت که بعد از رفتن به خونه چه اتفاقی افتاد"
خب اینم از پارت هدیه لایک و کامنت بزارید حمایت کنید یادتون نره
- ۲۱.۶k
- ۲۹ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط