من شبای های زیادی سخت گذروندم ....
من شبای های زیادی سخت گذروندم ....
یه وقت های داشتم از بغض میترکیدم
و کسی نبود باهاش حرف بزنم خودم خودمو آروم میکردم
خودمو حال خودم با چیزای که دوست داشتم خوب میکردم
من آدمی شدم که دیگه هیچی نمیتونه شکستم بده
پس منو از هیچی نترسون
چون من خودم به تنهایی برای خودم کافیم (:
یه وقت های داشتم از بغض میترکیدم
و کسی نبود باهاش حرف بزنم خودم خودمو آروم میکردم
خودمو حال خودم با چیزای که دوست داشتم خوب میکردم
من آدمی شدم که دیگه هیچی نمیتونه شکستم بده
پس منو از هیچی نترسون
چون من خودم به تنهایی برای خودم کافیم (:
۸.۶k
۰۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.