عشق جانم؛چندیست...چندیست که درد جداییت قلبم را به درد آور
عشق جانم؛چندیست...چندیست که درد جداییت قلبم را به درد آورده...هر بار با شنیدن صدایت...با دیدن تصویرت و به یاد اوردن خاطراتت...تکه ای از وجودم را در آن رنج شیرین فراموش میکنم...حال به خودم آمده ام،و تمام ام را در همان روز ها،همان قرار ها،همان ساعت ها...همه را فراموش کردم...و تو پس از قلبم...تمامَم را تسخیر کردی؛)...
۵.۱k
۰۸ اسفند ۱۴۰۱