ایمجین از Suga
زیپ لباس کالباسی رنگت رو بالا کشیدی و نگاهت رو به آیینه ی قدی رو به روت دادی تا از خوب بودن ظاهرت مطمئن بشی،
دستی به موهات کشیدی و با برداشتن کیفت از پله های خونه ی نسبتا بزرگتون پایین رفتی که یونگی رو نشسته روی مبل دیدی،
کت شلوار سفیدی پوشیده بود و موهایی که به اصرارت بلوند کرده بود رو بالا داده بود،
با دیدنت ابرویی بالا انداخت و دستش رو سمتت دراز کرد تا سمتش بری،
باز هم به نظرش زیبا ترین بودی، مطمئن بود امشب هم مثل هر شب نگاه تمام مهمون ها رو به خودت جذب میکنی،
و یونگی هم مثل همیشه دقیقا کنارت بود تا به همه بفهمونه تو مال اونی.
☕️ ≼ ;𝙆𝙑𝙉 ≽
𓂃 #Suga :𓂃 #Fic
•∙·────꒷꒦ꜜ────·∙•
𓏲◖𝗕𝗍𝗌 𓂃
@army_bts_ot7
دستی به موهات کشیدی و با برداشتن کیفت از پله های خونه ی نسبتا بزرگتون پایین رفتی که یونگی رو نشسته روی مبل دیدی،
کت شلوار سفیدی پوشیده بود و موهایی که به اصرارت بلوند کرده بود رو بالا داده بود،
با دیدنت ابرویی بالا انداخت و دستش رو سمتت دراز کرد تا سمتش بری،
باز هم به نظرش زیبا ترین بودی، مطمئن بود امشب هم مثل هر شب نگاه تمام مهمون ها رو به خودت جذب میکنی،
و یونگی هم مثل همیشه دقیقا کنارت بود تا به همه بفهمونه تو مال اونی.
☕️ ≼ ;𝙆𝙑𝙉 ≽
𓂃 #Suga :𓂃 #Fic
•∙·────꒷꒦ꜜ────·∙•
𓏲◖𝗕𝗍𝗌 𓂃
@army_bts_ot7
۴۱.۳k
۱۶ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.