ایمجین از Suga
هوفی کشیدی، درو محکم باز کردی و وارد اتاقی که پسرا درحال آماده کردن آهنگ جدیدشون بودن شدی.یونگی با دیدنت بلند شد سمتت اومد و محکم بغلت کرد زیر گوشت نجوا کنان گفت
+ فکرنمیکنی زیادی خوشگل شدی؟
تک خندهای کردی و از بغلش بیرون اومدی که هوسوک گفت
+ قوهای زیبا اگر کارتون تموم شد یه دستی هم به ما برسونین.
سری تکون دادی و بین هوسوک و جونگکوک نشستی.یونگی هم کنار تهیونگ جا گرفت.مشغول گرم گرفتن و کمک کردن به جونگکوک شدی که سنگینی نگاه یونگی رو روی خودت حس کردی ولی توجهای نکردی، چند دقیقهای گذشت که یونگی اهمی کرد و بهت اشاره کرد بری بیرون.باتعجب از جات بلندی شدی رفتی منتظر موندی تا یونگی بیاد، با باز و بسته شدن در برگشتی با قیافه عصبی یونگی مواجه شدی
- چیزی شده؟
+ چرا انقدر با بقیه گرم میگیری ولی با من نه؟
- چی؟ منظورت چیه؟
+ تازه لباستم زیادی کوتاهه.
با این حجم از غر زدنش خندهت گرفت و دست به سینه ایستادی.
- ببینم حسودیت شده؟
+ آره حسودیم شده تو...
وسط حرفش جلو رفتی و لباتو روی لباش کوبیدی
- من فقط برای یک نفرم، به اسم مین یونگی.
⋆°⧼🎃𝘼𝙉𝘼🕷 ๋࣭༢
▸ #Suga ⬥ #fic ◂ TM
╭─────────────⊰‧໋݊
╰─≽ 𓍱۰.玻璃𝗕tsͦ𖧵ֹֺֽ໋໋݊ 𓄹𓈒 𐤀
@army_bts_ot7
+ فکرنمیکنی زیادی خوشگل شدی؟
تک خندهای کردی و از بغلش بیرون اومدی که هوسوک گفت
+ قوهای زیبا اگر کارتون تموم شد یه دستی هم به ما برسونین.
سری تکون دادی و بین هوسوک و جونگکوک نشستی.یونگی هم کنار تهیونگ جا گرفت.مشغول گرم گرفتن و کمک کردن به جونگکوک شدی که سنگینی نگاه یونگی رو روی خودت حس کردی ولی توجهای نکردی، چند دقیقهای گذشت که یونگی اهمی کرد و بهت اشاره کرد بری بیرون.باتعجب از جات بلندی شدی رفتی منتظر موندی تا یونگی بیاد، با باز و بسته شدن در برگشتی با قیافه عصبی یونگی مواجه شدی
- چیزی شده؟
+ چرا انقدر با بقیه گرم میگیری ولی با من نه؟
- چی؟ منظورت چیه؟
+ تازه لباستم زیادی کوتاهه.
با این حجم از غر زدنش خندهت گرفت و دست به سینه ایستادی.
- ببینم حسودیت شده؟
+ آره حسودیم شده تو...
وسط حرفش جلو رفتی و لباتو روی لباش کوبیدی
- من فقط برای یک نفرم، به اسم مین یونگی.
⋆°⧼🎃𝘼𝙉𝘼🕷 ๋࣭༢
▸ #Suga ⬥ #fic ◂ TM
╭─────────────⊰‧໋݊
╰─≽ 𓍱۰.玻璃𝗕tsͦ𖧵ֹֺֽ໋໋݊ 𓄹𓈒 𐤀
@army_bts_ot7
۵۵.۰k
۱۶ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.