عاشقانه های شبنم
خیمه ام را زیر باران زده ام" پشت پا نزن" ارزوهای مرا
کوچه حوصله اش سر رفته است از "دست دست" کردنهایت
در این شهر آشنایان غربتی ترین غریبه ام
استخوانی گشته ام لای زخم بی درمانش
که طبیبان مرهمش نساخته اند
کمی شنیدن می خواهم
کشتی بی دریا سالارم
"این غم ساحل ندارد"
کوچه حوصله اش سر رفته است از "دست دست" کردنهایت
در این شهر آشنایان غربتی ترین غریبه ام
استخوانی گشته ام لای زخم بی درمانش
که طبیبان مرهمش نساخته اند
کمی شنیدن می خواهم
کشتی بی دریا سالارم
"این غم ساحل ندارد"
۳.۲k
۰۸ بهمن ۱۴۰۲