تو را من زهرِ شیرین خوانم ای عشق
تو را من زهرِ شیرین خوانم ای عشق
که نامی خوشتر از اینت ندانم
وگر هر لحظه رنگی تازه گیری
به غیر از زهرِ شیرینت نخوانم
تو زهری، زهرِ گرمِ سینهسوزی
تو شیرینی، که شورِ هستی از توست
شراب جامِ خورشیدی، که جان را
نشاط از تو، غم از تو، مستی از توست
به آسانی، مرا از من ربودی
درونِ کورهی غم آزمودی
دلت آخر به سرگردانیام سوخت
نگاهم را به زیبایی گشودی
بسی گفتند: «دل از عشق برگیر!
که نیرنگ است و افسون است و جادوست!»
ولی ما دل به او بستیم و دیدیم
که این زهر است، اما... نوشداروست...!
چه غم دارم که این زهرِ تبآلود
تنم را در جدایی میگدازد
از آن شادم که در هنگامهی درد
غمی شیرین دلم را مینوازد
اگر مرگم به نامردی نگیرد
مرا مهرِ تو در دل جاودانی است
وگر عمرم به ناکامی سرآید
تو را دارم که، مرگم زندگانی است
#فریدون مشیری
#ستایش_قلب_سربی
#عاشقانه #خاص #دلتنگی
دلبرانه #عشق_جان
#setayeshghalbesorbi
که نامی خوشتر از اینت ندانم
وگر هر لحظه رنگی تازه گیری
به غیر از زهرِ شیرینت نخوانم
تو زهری، زهرِ گرمِ سینهسوزی
تو شیرینی، که شورِ هستی از توست
شراب جامِ خورشیدی، که جان را
نشاط از تو، غم از تو، مستی از توست
به آسانی، مرا از من ربودی
درونِ کورهی غم آزمودی
دلت آخر به سرگردانیام سوخت
نگاهم را به زیبایی گشودی
بسی گفتند: «دل از عشق برگیر!
که نیرنگ است و افسون است و جادوست!»
ولی ما دل به او بستیم و دیدیم
که این زهر است، اما... نوشداروست...!
چه غم دارم که این زهرِ تبآلود
تنم را در جدایی میگدازد
از آن شادم که در هنگامهی درد
غمی شیرین دلم را مینوازد
اگر مرگم به نامردی نگیرد
مرا مهرِ تو در دل جاودانی است
وگر عمرم به ناکامی سرآید
تو را دارم که، مرگم زندگانی است
#فریدون مشیری
#ستایش_قلب_سربی
#عاشقانه #خاص #دلتنگی
دلبرانه #عشق_جان
#setayeshghalbesorbi
۱۹.۰k
۱۱ آبان ۱۴۰۲