ای که برداشتی از شانه ی موری باری

اِی که بَرداشتی از شانه یِ موری باری
بِهتر آن بود که دَست از سَرِ مَن بَرداری
_
ظاهر آراسته ام در هوسِ وَصل ولی
"من پَریشان تَر از آنَم که تو می پنداری"
_
هَر چه می خواهمت از یاد بَرم مُمکن نیست
مَن تو را دوست نمی دارم اَگر بُگذاری
_
موجَم و جرأت پیش آمدنم نیست مَگر
به دلِ سَنگِ تو از من نَرسد آزاری
_
بی سَبب نیست که پِنهان شده ای پُشتِ غُبار
تو هَم اِی آیینه از دیدنِ مَن بیزاری...♡!
دیدگاه ها (۲)

ر‌َبما ‌لـَم‌ یـَکـُن شیئا‌ً مهمـَا‌ً باالنسبه لک‌ِ لکنه‌ُ ک...

میدونین، اگه بِخوآم توصیفِش کنَم اون آدمِ آرومیِ از دیدِ غَر...

مثلِ مَريضى كه تو كُماسكَلَنجار ميرَم..!بينِ بودَنُ نَبودَن....

دل تنگم..باید تو را به یاد بیاورمبه من فکر کن..!به نیمه شبی ...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

السلام علیک یابن طاهاع

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط