امروز منتشر شده همون امروزیه
🐰: امروز منتشر شده؟ همون امروزیه؟
🐥: آره! من توی ویورس دیدمش.
🐰: کامل تماشا کردی؟
🐥: آره، ولی نتونستم بار دوم ببینم.
(سعی میکنه اجراش در Lollapalooza رو ببینه، همزمان با لایو)
🐰: ولی نمیتونم همزمان وارد سیستم بشم، درسته؟ قطع میشه؟
🐥: بعداً با هم میبینیم.
🐰: آره، درسته.
🐥: من قبلاً دیدم.
🐰: درسته.
🐥: واقعاً عالی بود.
🐰: درسته.
🐥: شوخی نبود.
🐰: آره.
🐥: جین...
جین هیونگ مدتیه که اینجاست تو لایو.
🐰: واقعاً...
🐥:جواااان~ کنسرتها چطور بودن؟
ویدیوهای کنسرتها رو دیدم
🐰: من پیگیر آپدیتها بودم.
باید با گوش دادن به این آهنگ بخوابم.
🐥: آه، این پسره! 😤
🐰: ساکت باش!
🐥: هر روز میاد توی اتاق وقتی که من خوابم، ازم فیلم میگیره و میره، این چه جور دیوونهایه؟!
🐰: میام پیشت 😏
🐥: وایمیسته تا من بخوابم، میاد تو اتاق، اونجا وایمیسته، ازم فیلم میگیره و بدون هیچ حرفی میره! خیلی عجیبه.
🐥: چون کاری نداشتم، با یونگی هیونگ و نامجون هیونگ رفتم خرید. ولی خندهدار اینه که...
اونا هیچی نخریدن، فقط من خریدم...
🐰: آه، منم میخواستم بیام.
🐥: من سه تا پاکت خیلی بزرگ خریدم.
🐰: باید یه جوری برای بهار سال آینده برنامهریزی کنیم.
🐥: وای، یهو تهیونگ یادم افتاد میخنده
"بهار سال آینده!"
هنوز که کنسرت شروع نشده!
🐥: من به تهیونگ گفتم: «تهیونگا، تو باید این کارو بکنی.»
«در بهار سال آینده.»
و اون جواب داد:
من میتونم این کارو بکنم. در بهار سال آینده. 😆
🐥: خیلی خندهدار بود وقتی بعد از ترخیص (از خدمت سربازی)، تو فرودگاه سربازا رو دیدم.
معمولاً فقط سر تکون میدادیم یا دستی تکون میدادیم.
🐥: آره! من توی ویورس دیدمش.
🐰: کامل تماشا کردی؟
🐥: آره، ولی نتونستم بار دوم ببینم.
(سعی میکنه اجراش در Lollapalooza رو ببینه، همزمان با لایو)
🐰: ولی نمیتونم همزمان وارد سیستم بشم، درسته؟ قطع میشه؟
🐥: بعداً با هم میبینیم.
🐰: آره، درسته.
🐥: من قبلاً دیدم.
🐰: درسته.
🐥: واقعاً عالی بود.
🐰: درسته.
🐥: شوخی نبود.
🐰: آره.
🐥: جین...
جین هیونگ مدتیه که اینجاست تو لایو.
🐰: واقعاً...
🐥:جواااان~ کنسرتها چطور بودن؟
ویدیوهای کنسرتها رو دیدم
🐰: من پیگیر آپدیتها بودم.
باید با گوش دادن به این آهنگ بخوابم.
🐥: آه، این پسره! 😤
🐰: ساکت باش!
🐥: هر روز میاد توی اتاق وقتی که من خوابم، ازم فیلم میگیره و میره، این چه جور دیوونهایه؟!
🐰: میام پیشت 😏
🐥: وایمیسته تا من بخوابم، میاد تو اتاق، اونجا وایمیسته، ازم فیلم میگیره و بدون هیچ حرفی میره! خیلی عجیبه.
🐥: چون کاری نداشتم، با یونگی هیونگ و نامجون هیونگ رفتم خرید. ولی خندهدار اینه که...
اونا هیچی نخریدن، فقط من خریدم...
🐰: آه، منم میخواستم بیام.
🐥: من سه تا پاکت خیلی بزرگ خریدم.
🐰: باید یه جوری برای بهار سال آینده برنامهریزی کنیم.
🐥: وای، یهو تهیونگ یادم افتاد میخنده
"بهار سال آینده!"
هنوز که کنسرت شروع نشده!
🐥: من به تهیونگ گفتم: «تهیونگا، تو باید این کارو بکنی.»
«در بهار سال آینده.»
و اون جواب داد:
من میتونم این کارو بکنم. در بهار سال آینده. 😆
🐥: خیلی خندهدار بود وقتی بعد از ترخیص (از خدمت سربازی)، تو فرودگاه سربازا رو دیدم.
معمولاً فقط سر تکون میدادیم یا دستی تکون میدادیم.
- ۱.۱k
- ۲۳ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط