ديگر دست خودم نيست
ديگر دست خودم نيست
شب ها،
بعد از يك ساعتى
چشم هايم بارانى ميشوند
دست هايم ميلرزند
و نگاهم خيره ميشود به
لبخندت در عكس ها
و ساعت ها منتظر مينشينم
براى يك خبر از تو
شب ها،
بعد از يك ساعتى
چشم هايم بارانى ميشوند
دست هايم ميلرزند
و نگاهم خيره ميشود به
لبخندت در عكس ها
و ساعت ها منتظر مينشينم
براى يك خبر از تو
۱۲.۱k
۱۲ فروردین ۱۴۰۲