---
---
دوست داشتم
آنقدر ثروتمند بودم که برای آرزوهای همه، کاری میکردم و
آنقدر توانمند،
که برای تمام مردم کشورم #واکسن_کرونا میگرفتم.
دوست داشتم
آنقدر معجون جادویی داشتم که با آن، حال همه را خوب میکردم و
خانهام آنقدر بزرگ بود
که همه را به صرف یک فنجان چای و لبخند، دعوت میکردم.
دوست داشتم
بلد بودم مشکلات همه را حل کنم،
تنهایی همه را پرکنم و
آنقدر بزرگ باشم که همه را در آغوش بگیرم.
ولی من برای بغل کردن همه،
آغوش کم دارم،
برای پر کردن تنهایی همه کافی نیستم و قادر نیستم
مشکلات تمام آدمها را حل کنم.
خانهی من
برای جا شدن اینهمه آدم،
کافی نیست،
من به اندازهی همه، فنجان و لبخند ندارم، و هیچ معجونی
برای خوب کردن حال آدمها وجود ندارد!
شنیدهام واکسن کرونا را ساختهاند و
خارج از این جزیره،
آدمها دارند خروج تدریجی از محدودیت و هراس و بیماری را جشن میگیرند،
و ای کاش من قدرت این را داشتم که برای سلامت و آرامش مردم این جزیرهی دورافتاده کاری کنم...
ای کاش من قدرت این را داشتم که یک مشت محکم توی دهان سیاست بزنم و "جای مردان سیاست، درخت بکارم".
کاش میشد
به آنان که با سیاست و حساب و کتابهای احمقانه گند زدهاند به تمام دنیا گفت؛ آخرش که چه؟
که عمر نوح ندارید و اینهمه بدی میکنید و به آدمها سخت میگیرید که چه؟
بگذریم...
کاش آغوش من بزرگتر بود و خانهام وسیعتر و فنجانهایم بیشتر...
درود
روز زمستونیتون بخیر و زیبا
دوست داشتم
آنقدر ثروتمند بودم که برای آرزوهای همه، کاری میکردم و
آنقدر توانمند،
که برای تمام مردم کشورم #واکسن_کرونا میگرفتم.
دوست داشتم
آنقدر معجون جادویی داشتم که با آن، حال همه را خوب میکردم و
خانهام آنقدر بزرگ بود
که همه را به صرف یک فنجان چای و لبخند، دعوت میکردم.
دوست داشتم
بلد بودم مشکلات همه را حل کنم،
تنهایی همه را پرکنم و
آنقدر بزرگ باشم که همه را در آغوش بگیرم.
ولی من برای بغل کردن همه،
آغوش کم دارم،
برای پر کردن تنهایی همه کافی نیستم و قادر نیستم
مشکلات تمام آدمها را حل کنم.
خانهی من
برای جا شدن اینهمه آدم،
کافی نیست،
من به اندازهی همه، فنجان و لبخند ندارم، و هیچ معجونی
برای خوب کردن حال آدمها وجود ندارد!
شنیدهام واکسن کرونا را ساختهاند و
خارج از این جزیره،
آدمها دارند خروج تدریجی از محدودیت و هراس و بیماری را جشن میگیرند،
و ای کاش من قدرت این را داشتم که برای سلامت و آرامش مردم این جزیرهی دورافتاده کاری کنم...
ای کاش من قدرت این را داشتم که یک مشت محکم توی دهان سیاست بزنم و "جای مردان سیاست، درخت بکارم".
کاش میشد
به آنان که با سیاست و حساب و کتابهای احمقانه گند زدهاند به تمام دنیا گفت؛ آخرش که چه؟
که عمر نوح ندارید و اینهمه بدی میکنید و به آدمها سخت میگیرید که چه؟
بگذریم...
کاش آغوش من بزرگتر بود و خانهام وسیعتر و فنجانهایم بیشتر...
درود
روز زمستونیتون بخیر و زیبا
۵.۴k
۱۰ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.