نشست تو ماشین؛
نشست تو ماشین؛
دستاش میلرزید،
بخاری رو روشن کردم،
گفت: ماشینت بوی دریا میده.
گفتم: ماهی خریده بودم!
گفت: ماهیمرده که بوی دریا نمیده!
گفتم: هر چیزی موقع مرگ بوی اونجایی رو میده که دلتنگش میشده...
گفت: من بمیرم، بوی تورو میدم؟!
#Romantic_Time
دستاش میلرزید،
بخاری رو روشن کردم،
گفت: ماشینت بوی دریا میده.
گفتم: ماهی خریده بودم!
گفت: ماهیمرده که بوی دریا نمیده!
گفتم: هر چیزی موقع مرگ بوی اونجایی رو میده که دلتنگش میشده...
گفت: من بمیرم، بوی تورو میدم؟!
#Romantic_Time
۹.۸k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.