عاشقانه های شبنم

تمام دیشب باران می بارید...!
تو نبودی
بوی باران را دنبال کردم
در پیچ و تاب لحظه های بارانی
به دستهای تو رسیدم
دستهایت را به صورتم گذاشتم
و زیر موسیقی باران
برایت حرف زدم
گریه کردم
دستهایت بر صورتم بود
عزیزم!
چه کسی می‌تواند چنین نزدیک باشد
و چنین صادقانه دوستم بدارد
وقتی که باران ببارد و
از دور نزدیک‌ترین باشد
بیا و مرا در باران غرق کن...!
دیدگاه ها (۰)

عاشقانه های شبنم

روانشناسی رابطه عاشقانه های شبنم

روانشناسی رابطه عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

دختر ِ حافظ! کجایی؟ آفتاب آورده امزیر ِ باران، کوزه بر دوشم ...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط