آسمان در غروب افتاب خویش غرق میشد رنگ خونین ابر ها مظهر

آسمان در غروب افتاب خویش غرق میشد.. رنگ خونین ابر ها مظهر مرگ کوچک پرنده‌ای دیگر در این قفس‌ها بود.. صدای شلیک گلوله به گوش میرسد اما هیچ یک از این کوچک پرنده‌ها قصد پرواز ندارند ، سال ها پشت این میله های خودساخته مانده‌و حال هراس دارند از پرواز کردن ، پرواز در بهر آسمانی خونین و بال گشودن.. تنها در پشت میله‌های افکارشان امکان پذیر بود ؛ درحالی که تنها اراده ای انها را
فاتح آسمان‌های بیکران میکرد ..¡}
اما چه گویَم که در‌این بیگانه سرزمین آزاده بودن به بهای تغییر { ه } در بند دوم‌است...
دیدگاه ها (۳)

دو چشم خونین در میان بوته های سیاستش ذاتش را فریاد میزد..¡ای...

اقتصاد و اجتماع و سیاست در تاریخ ایران بد بود اما حال اگر نا...

حقیقتا ، هیچگاه ، از مادرم برای نوشتن مشق‌هایم کمک نخواسته‌ا...

اینم مناوکی گایز این دم اخریا ، یه معرفیمون نشه !؟این منم ،چ...

اولیم مافیایی که منو بازی داد. پارت۳۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط