عاشقانه های شبنم درکنار زندگیم
دریا نام دیگر چشم های توست
جان کندن در اعماق آب
شکل پر تشنج بیقراری من
ای ریشه شیرین درد ای سهم نداشته من از تمام خوشبختی
که دست هایم جز به آغوش کشیدن حسرت تو
بر ماهیچه های گرم هیچ خواهشی گشوده نمی شود
در این سرگردانیِ همچون جنازه ای بر آب هزار بار هم که تکه پاره شوم
دوباره می خواهمت من آن فانوس های چشمک زن دور و نزدیک را هیچ می بینم
تو هم این زورق های عیاش پسند تفریحی را هیچ ببین
هیچ هیچ هیچ و به این فکر کن که یک قایق سرگردان کاغذی
جز فرو رفتن در ورطه آبی تو مگر سرنوشت دیگری هم دارد؟
چشمانم تار و بی فروغست تیره تر از سیاهچاله های آسمان
قایق ام به گِل نشسته ی در ساحل حسرتها
با رویاهای خاکستری در دلتای خاطرات
چه تقدیری در بی فرجامی ام گذارده اند
گویی غوطه ورِ دریاهای غربتم
در امواج نا آشنایان
دلداده ام کجایی
تنهاترینم
جان کندن در اعماق آب
شکل پر تشنج بیقراری من
ای ریشه شیرین درد ای سهم نداشته من از تمام خوشبختی
که دست هایم جز به آغوش کشیدن حسرت تو
بر ماهیچه های گرم هیچ خواهشی گشوده نمی شود
در این سرگردانیِ همچون جنازه ای بر آب هزار بار هم که تکه پاره شوم
دوباره می خواهمت من آن فانوس های چشمک زن دور و نزدیک را هیچ می بینم
تو هم این زورق های عیاش پسند تفریحی را هیچ ببین
هیچ هیچ هیچ و به این فکر کن که یک قایق سرگردان کاغذی
جز فرو رفتن در ورطه آبی تو مگر سرنوشت دیگری هم دارد؟
چشمانم تار و بی فروغست تیره تر از سیاهچاله های آسمان
قایق ام به گِل نشسته ی در ساحل حسرتها
با رویاهای خاکستری در دلتای خاطرات
چه تقدیری در بی فرجامی ام گذارده اند
گویی غوطه ورِ دریاهای غربتم
در امواج نا آشنایان
دلداده ام کجایی
تنهاترینم
۶.۶k
۱۴ بهمن ۱۴۰۲