هرچه با خود داشتم از من گریزان میرود/راحت دل میرود دل میر
هرچه با خود داشتم از من گریزان میرود/راحت دل میرود دل میرود جان میرو جان میرو
بامدادان خوشدلی بار سفر بریست و رفت/اینک از امید از پی اش زار و پریشان میرود
بام و روزن نیز گویی پر گرفت از شوق راه/کوی و برزن میخرد به خاک و بی جان میرود
با دار اینک سرودا زدور می آید به گوش/از راه میخواند به ره کاین میرود آن میرود
من روم کز همه می یابم نشان وز ماتقم/سایه پیشاپیش می افتان و خیزان میرود
هرچه گرو خویش میبینم وفاداری نماند/سایه پیشات من افتان و خیزان میرود
بامدادان خوشدلی بار سفر بریست و رفت/اینک از امید از پی اش زار و پریشان میرود
بام و روزن نیز گویی پر گرفت از شوق راه/کوی و برزن میخرد به خاک و بی جان میرود
با دار اینک سرودا زدور می آید به گوش/از راه میخواند به ره کاین میرود آن میرود
من روم کز همه می یابم نشان وز ماتقم/سایه پیشاپیش می افتان و خیزان میرود
هرچه گرو خویش میبینم وفاداری نماند/سایه پیشات من افتان و خیزان میرود
۲.۴k
۱۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.