من از دعوا کردن خوشم نمی آید
من از دعوا کردن خوشم نمیآید
از اینکه بخواهیم سر هم داد بزنیم و درشتی کنیم
ولی راستش را بخواهی به طور متناقضی از قهر خوشم می آید
قهر حد اعلای دوست داشتن است
قهر یعنی دوستت دارم هرچند حالا با تو کنار نمی آیم
قهر یعنی ترجیح می دهم زبانم بسته باشد تا اینکه بخواهم به تو چیزی بگویم
قهر یعنی بیا تمامش کنیم حتی اگر واقعا دعوا تمام نشده باشد
وقتی قهر میکنی دوست دارم بنشینم و نگاهت کنم
فکر کنم آمده ام به تماشای یک تئاتر
البته جوری نگاه نکنم که تو بفهمی ولی خب زیر چشمی حواسم به تو باشد
دوست دارم رنگ عصبانیت را ببینم روی چهرهات
و هم زمان قربان لبی بروم که مثل یک خط صاف شده
و قربان پیشانی ات بروم که چروک خورده و خط خطی شده
وقتی قهر میکنی دلم ضعف می کند
برای همه کارهایی که میکنی
و فقط معنایش این است که بیا آشتی کنیم
دلم ضعف میرود برای اینکه در اتاق را محکم میبندی
ضعف می رود برای اینکه پشت به من روی مبل تکی می نشینی
و منتظری که بیایم از پشت بغلت کنم
وقتی قهر میکنی میمیرم برای همه لجبازی هایت
میمیرم برای اینکه کنترل را دست میگیری
و عد میروی سراغ همان سریال که من از آن بدم میآید
میمیرم برای اینکه می گویی حوصله بیرون آمدن ندارم
و میمیرم برای اینکه تازه یادت می افتد چقدر کتاب نخوانده زیاد داری و چقدر برای شنیدن حرفهای من وقت کم داری
قهر کردنت را دوست دارم
چون میتوانم دستم را بندازم دور گردنت
و بکشانمش سمت خودم و وقتی مقاومتی نکنی یعنی قهر تمام
قهر کردنت را دوست دارم
چون وسط روزمرگی زندگی یاد هم میاندازیم که
هنوز چقدر همدیگر را دوست داریم
قهر کردنت را دوست دارم
چون گفته اند
«من رشته محبت تو پاره میکنم
شاید گره خورد، به تو نزدیکتر شوم»
.قهر کردنت را دوست دارم
چون بعدش میتوانم یک دل سیر بغلت کنم
تو باشی،قهر را دوست نداری؟
#خاصترین
از اینکه بخواهیم سر هم داد بزنیم و درشتی کنیم
ولی راستش را بخواهی به طور متناقضی از قهر خوشم می آید
قهر حد اعلای دوست داشتن است
قهر یعنی دوستت دارم هرچند حالا با تو کنار نمی آیم
قهر یعنی ترجیح می دهم زبانم بسته باشد تا اینکه بخواهم به تو چیزی بگویم
قهر یعنی بیا تمامش کنیم حتی اگر واقعا دعوا تمام نشده باشد
وقتی قهر میکنی دوست دارم بنشینم و نگاهت کنم
فکر کنم آمده ام به تماشای یک تئاتر
البته جوری نگاه نکنم که تو بفهمی ولی خب زیر چشمی حواسم به تو باشد
دوست دارم رنگ عصبانیت را ببینم روی چهرهات
و هم زمان قربان لبی بروم که مثل یک خط صاف شده
و قربان پیشانی ات بروم که چروک خورده و خط خطی شده
وقتی قهر میکنی دلم ضعف می کند
برای همه کارهایی که میکنی
و فقط معنایش این است که بیا آشتی کنیم
دلم ضعف میرود برای اینکه در اتاق را محکم میبندی
ضعف می رود برای اینکه پشت به من روی مبل تکی می نشینی
و منتظری که بیایم از پشت بغلت کنم
وقتی قهر میکنی میمیرم برای همه لجبازی هایت
میمیرم برای اینکه کنترل را دست میگیری
و عد میروی سراغ همان سریال که من از آن بدم میآید
میمیرم برای اینکه می گویی حوصله بیرون آمدن ندارم
و میمیرم برای اینکه تازه یادت می افتد چقدر کتاب نخوانده زیاد داری و چقدر برای شنیدن حرفهای من وقت کم داری
قهر کردنت را دوست دارم
چون میتوانم دستم را بندازم دور گردنت
و بکشانمش سمت خودم و وقتی مقاومتی نکنی یعنی قهر تمام
قهر کردنت را دوست دارم
چون وسط روزمرگی زندگی یاد هم میاندازیم که
هنوز چقدر همدیگر را دوست داریم
قهر کردنت را دوست دارم
چون گفته اند
«من رشته محبت تو پاره میکنم
شاید گره خورد، به تو نزدیکتر شوم»
.قهر کردنت را دوست دارم
چون بعدش میتوانم یک دل سیر بغلت کنم
تو باشی،قهر را دوست نداری؟
#خاصترین
۱۴.۰k
۰۴ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.