دست خط
🌱🍒از روی دست خط قشنگش كه مانده بود
ديشب به احتمال قــوی شعر خوانده بود
اسمش بهار بود، ولــی موج انفـــجار
پروانه های روسری اش را پرانده بود
پرتاب ناگهانــــــــی خون روی صورتش
چندين گل شقايق كوچک نشانده بود
وقتــــی پليس وارد اين اتفاق شد
چيزی برای ثبت جنايت نمانده بود
گفتند: مرد نيمه شب با دوچرخه اش
خود را به كوچه گل مريم رسانده بود
می خواست اعتراف بزرگــی كند ولی
زن ماشه را دو ثانيه قبلش چكانده بود...🌱🍒
"کورش کیانی"
ديشب به احتمال قــوی شعر خوانده بود
اسمش بهار بود، ولــی موج انفـــجار
پروانه های روسری اش را پرانده بود
پرتاب ناگهانــــــــی خون روی صورتش
چندين گل شقايق كوچک نشانده بود
وقتــــی پليس وارد اين اتفاق شد
چيزی برای ثبت جنايت نمانده بود
گفتند: مرد نيمه شب با دوچرخه اش
خود را به كوچه گل مريم رسانده بود
می خواست اعتراف بزرگــی كند ولی
زن ماشه را دو ثانيه قبلش چكانده بود...🌱🍒
"کورش کیانی"
۱۱.۸k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۲