عطر تنت را گم کردم

عطر تنت را گم کردم...
حرفی نیست.
اما همین امروز ظهر کسی از کنارم رد شد که هیچ شباهتی به تو نداشت،
فقط عطر تو را زده بود.
لعنتی مرا دست می اندازی؟
یا برگرد یا بوی عطرت را از این شهر بردار و ببر....
دیدگاه ها (۰)

.....به تو فکر می‌کنم و تو همیشه در عجیب ترین زمان و غریب تر...

.....دلم يک داستان عاشقانه از جنس تو مى‌خواهدكه هر چه بخوان...

.....هيچ چيز سر جايش نيستمثلاً تويى كه الان زيرِ اين باران ب...

اون روز رو یادمه که خانم معلم پرسید هرکی از چی توی زمستون خو...

من می روم ز این شهر دیگر مرا نپالی ،خط گعل ام برود نروم از ش...

شده ام در قفس خاطره ها زندانیدردم این است که هم دردی و هم در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط