No like ...
No like ...
فک کنم دیگه آخراشِ ...
میگفت ؛ ...
ی جوری بخت به خواب رفت ...
که فک کردم مُرده ...
نگو ...به کُما رفته و ...برگشتی نداره دیگه ...
اون به کُما رفت و ...حیات مچاله م کرد ...
ی جور زیر دست ( تانرو ) شدم که نپرس ...
که دشمن قسم خورده آدم هم ...
همزاد ام که کارش سنگ انداختنِ ، از این همه جور و جفا و ...به ستوه اومد و ...
خودش و نشون داد و فهموند که ...
با این ( ... ) دیگه از ما گزندی نیست و ...
کار ما نیست ... با این قدرتی که داریم حتی ما هم نمیتونیم وآست کاری کنیم ...
هاله ...هم که به شهر شون در اصل راه نداد ...و بیرونم کرد ...
حالا من موندم و خاکی که از من بیزاره...
خُب ...من موندم و قسمتی از این آهنگ ...
چه کنم چه کنم من ...دیگه از زندگی ...
چه کنم من ...خخخ
میدونم چند سالی هست قصه ننوشتم ...
فک کنم دیگه آخراشِ ...
میگفت ؛ ...
ی جوری بخت به خواب رفت ...
که فک کردم مُرده ...
نگو ...به کُما رفته و ...برگشتی نداره دیگه ...
اون به کُما رفت و ...حیات مچاله م کرد ...
ی جور زیر دست ( تانرو ) شدم که نپرس ...
که دشمن قسم خورده آدم هم ...
همزاد ام که کارش سنگ انداختنِ ، از این همه جور و جفا و ...به ستوه اومد و ...
خودش و نشون داد و فهموند که ...
با این ( ... ) دیگه از ما گزندی نیست و ...
کار ما نیست ... با این قدرتی که داریم حتی ما هم نمیتونیم وآست کاری کنیم ...
هاله ...هم که به شهر شون در اصل راه نداد ...و بیرونم کرد ...
حالا من موندم و خاکی که از من بیزاره...
خُب ...من موندم و قسمتی از این آهنگ ...
چه کنم چه کنم من ...دیگه از زندگی ...
چه کنم من ...خخخ
میدونم چند سالی هست قصه ننوشتم ...
۱۴۸
۲۴ آذر ۱۴۰۳