چه بگویم که دگر حوصله ای نیست مرا

چه بگویم که دگر حوصله ای نیست مرا
دگر از دست کسی هم گله ی نیست مرا
بگذار بسوزم که در این سینه دلگیر نیست مرا
جز سوختن و ساختن مرحله ی نیست مرا 🖤🖤🖤😔😔😔
دیدگاه ها (۳)

او کافر بی دین همه ی دینمه برد تهلی تیلش روزل شیرینمه برد 😔😔

شهر غارت شده از حمله ی چنگیز منم سوز افتاده به هر شعر غم انگ...

این روزا هیچ حسی به نوشتن و پست و جدید ندارم فقط نظاره گر خو...

در دلم هستی و ازحالم بی خبری با که نجوا بکنم این همه تنهایی ...

از دست عزیزان چه بگویم گله‌ای نیستگر هم گله‌ای هست، دگر حوصل...

🍒🌱بگذار که از سودای خویش بگویم،از آتشی که در جانم می‌رویم.من...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط