در دلم هستی و ازحالم بی خبری

در دلم هستی و ازحالم بی خبری
با که نجوا بکنم این همه تنهایی را
حال من حال مریضی است
که د ر کشتن او‌ درد و درمان و طبیبش همه مهبوت شدن 😔نفسم 😔
دیدگاه ها (۳)

این روزا هیچ حسی به نوشتن و پست و جدید ندارم فقط نظاره گر خو...

چه بگویم که دگر حوصله ای نیست مرا دگر از دست کسی هم گله ی نی...

قلم با درد روی شانه روزی حرف خواهم زد قلم از بغض و اشک و نال...

سیل وهرجا ایکنم تا خاطرات یارمع کول کول هیبام همه ش آو خاطر ...

"چه کنم با دل وامانده که دلتنگ شده؟ساز دلتنگیم امشب چه بد آه...

⁨ ⁨ ⁨ ⁨ ⁨ تا حالا به خدا زنگ زدی ؟ الو سلام ببخشید منزل خداس...

خواستم دل ببرم از دل لیلا که نشد تا که عشقش بشوم با دل شیدا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط