فیک: گودال
فیک: گودال
part⁵⁵
در اتاق باز کرد و وارد اتاق شد
قبل از اینکه بخواد در ببنده جئون وارد اتاق شد و با احتیاط در پشت سرش بست
" چیه؟ "a.t
" راجب قضيهی چان که توی مهمونی اتفاق افتاد به کسی مخصوصا تهیونگ چیزی نگو "jk
" چی نباید چیزی بگم؟ ولی میخواستم توی بلند گو به همه بگم...آقای کودن خودم میدونم نباید بگم نیازی به گفتن جنابعالی نیست "a.t
" اینقدر خری که آدم شک میکنه چیزی حالیت میشه یا نه "jk
" اگه حرفات تموم شد بفرماید بیرون میخوام استراحت کنم "a.t
" نوچ نمیشه "jk
" کی از تو اجازه خواست که میگی نوچ نمیشه "a.t
" محض اطاعات باید بهت برسونم که چند دیقه پیش تهیونگ تو رو به من سپرد حتی باید از آب خوردنم خبر دار بشم "jk
" تهیونگ یه چیزی گفت جدی نبود تو به خودتت نگیر "a.t
" نه دیگه نشد، وقتی یه چیزی بهم میسپرن از جونم بیشتر مواظبشم مخصوصا اگه اون تو باشی... "jk
چند بهش نزدیک شد و در چند سانتیش ایستاد
" ...از این لحظه به بعد شیش تنگ حواسم بهته دست از پا خطا کنی من میدونم تو "jk
طرف در برگشت
" بخواب که فردا قراره حسابی ازت کار بکشن "jk
از اتاق خارج شد
" مگه خودم فلجم که تو بخوای مواظبم باشی از پس خودم برمیام💪 "a.t
_فردا_
وارد دفتر شد و محکم در پشت سرش بهم کوبید
" چته دختر؟ "V
" حالم از جونگکوک بهم میخورهههه، عوضیییی(عصبی،بلند) "a.t
" باز شما دوتا چتون شده؟ "V
" تو چرا مسئولیت منو به اون فضایی دادی؟مگه خودم فلجم! "a.t
" خداروشکر فلج نیستی فقط یکم عقلت کمه "V
" حداقل به جین یا جیمین میدادی نه اون "a.t
" مگه چی شده؟ "V
" هی میگه چیکار کن میگه چیکار نکن مدام اذیتم میگه، ریده به اعصابم "a.t
" طوری نیست بین هم حلش کنید "V
" بین هم دیگه حلش کنیم؟ مگه اون عقل کُل چیزی حالیش میشههه "a.t
" فقط داره سربهسرت میزاره "V
" فقط داره سربهسرم میزاره، اره؟ آبرومو توی کل شرکت برد سرمو میارم بالا میبینم کارکنا ریزریز دارن بهم میخندن "a.t
" ههههه مگه چیکار کرده؟ "V
╞╟╚╔╩╦ ╠═ ╬╧╨╤
" یه قهوه لطفا "a.t
" بله "
نگاهشو به اطراف داد که صدای جئون توی کل سالن غذا خوری پیچید
" رمبووووو(بلند) "jk
[( توی parr¹⁸ جونگکوک لقب 'رمبو' به ا.ت داد )]
با لبخندی بر لب به سمت دختر قدم برداشت و تمام نگاه که به دنبال جئون بود تا شخص 'رمبو' ببینند
" اون الان چه گوهی خورد؟(اروم) "a.t
به سمت آمد و روبهروش ایستاد
" کل شرکت زیر رو کردم تا پیدات کنم رمبو کوچولو "jk
کارکنان با فهمیدن اینکه شخص 'رمبو' رئیس بخش مد است شروع به خندیدن های ریز کردند
" اینجا جاس نیست(اروم) "a.t
part⁵⁵
در اتاق باز کرد و وارد اتاق شد
قبل از اینکه بخواد در ببنده جئون وارد اتاق شد و با احتیاط در پشت سرش بست
" چیه؟ "a.t
" راجب قضيهی چان که توی مهمونی اتفاق افتاد به کسی مخصوصا تهیونگ چیزی نگو "jk
" چی نباید چیزی بگم؟ ولی میخواستم توی بلند گو به همه بگم...آقای کودن خودم میدونم نباید بگم نیازی به گفتن جنابعالی نیست "a.t
" اینقدر خری که آدم شک میکنه چیزی حالیت میشه یا نه "jk
" اگه حرفات تموم شد بفرماید بیرون میخوام استراحت کنم "a.t
" نوچ نمیشه "jk
" کی از تو اجازه خواست که میگی نوچ نمیشه "a.t
" محض اطاعات باید بهت برسونم که چند دیقه پیش تهیونگ تو رو به من سپرد حتی باید از آب خوردنم خبر دار بشم "jk
" تهیونگ یه چیزی گفت جدی نبود تو به خودتت نگیر "a.t
" نه دیگه نشد، وقتی یه چیزی بهم میسپرن از جونم بیشتر مواظبشم مخصوصا اگه اون تو باشی... "jk
چند بهش نزدیک شد و در چند سانتیش ایستاد
" ...از این لحظه به بعد شیش تنگ حواسم بهته دست از پا خطا کنی من میدونم تو "jk
طرف در برگشت
" بخواب که فردا قراره حسابی ازت کار بکشن "jk
از اتاق خارج شد
" مگه خودم فلجم که تو بخوای مواظبم باشی از پس خودم برمیام💪 "a.t
_فردا_
وارد دفتر شد و محکم در پشت سرش بهم کوبید
" چته دختر؟ "V
" حالم از جونگکوک بهم میخورهههه، عوضیییی(عصبی،بلند) "a.t
" باز شما دوتا چتون شده؟ "V
" تو چرا مسئولیت منو به اون فضایی دادی؟مگه خودم فلجم! "a.t
" خداروشکر فلج نیستی فقط یکم عقلت کمه "V
" حداقل به جین یا جیمین میدادی نه اون "a.t
" مگه چی شده؟ "V
" هی میگه چیکار کن میگه چیکار نکن مدام اذیتم میگه، ریده به اعصابم "a.t
" طوری نیست بین هم حلش کنید "V
" بین هم دیگه حلش کنیم؟ مگه اون عقل کُل چیزی حالیش میشههه "a.t
" فقط داره سربهسرت میزاره "V
" فقط داره سربهسرم میزاره، اره؟ آبرومو توی کل شرکت برد سرمو میارم بالا میبینم کارکنا ریزریز دارن بهم میخندن "a.t
" ههههه مگه چیکار کرده؟ "V
╞╟╚╔╩╦ ╠═ ╬╧╨╤
" یه قهوه لطفا "a.t
" بله "
نگاهشو به اطراف داد که صدای جئون توی کل سالن غذا خوری پیچید
" رمبووووو(بلند) "jk
[( توی parr¹⁸ جونگکوک لقب 'رمبو' به ا.ت داد )]
با لبخندی بر لب به سمت دختر قدم برداشت و تمام نگاه که به دنبال جئون بود تا شخص 'رمبو' ببینند
" اون الان چه گوهی خورد؟(اروم) "a.t
به سمت آمد و روبهروش ایستاد
" کل شرکت زیر رو کردم تا پیدات کنم رمبو کوچولو "jk
کارکنان با فهمیدن اینکه شخص 'رمبو' رئیس بخش مد است شروع به خندیدن های ریز کردند
" اینجا جاس نیست(اروم) "a.t
۹.۶k
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.