استوری عاشقانه
#پست_سفارشی
من خودم به همه میگم غصه نخور دیوونه کی دیده شب بمونه ؟؟ اما یه روز دیدم شب شد،
شب موند ،هنوزم شبه ....
تو نه دوری تا انتظارت کشم و نه نزدیکی تا دیدارت کنم ونه از آن منی تاقلبم آرام گیرد و نه محروم از توام تا فراموشت کنم، تو در میانه ی
همه چیزی .... یه دردایی مال خودِ آدمه ، نمیشه باکسی تقسیمش کرد ،انگار وقتی به کسی میگی از ارزشش کم میشه... تاحالا کسی توزندگیت بوده که نه بشه ازش دِل بکنی، نه بشه فراموشش کرد، نه بتونی واسه همیشه داشته باشیش؟ یه جورایی دَردِ بی دَرمونه !!
بعضی وقتا یهو دلت میگیره ولی خودتم نمیدونی چرا... اینا سنگینی همون حرفاییه که به هیچکس نتونستی بزنی ...
ای دِل
چه خوب بود تورا هم نداشتم.....
راستش من اون شب که بدونِ شب بخیر خوابیدی ،فهمیدم دیگه دِلت بامن نیست ...
میگن دلبر پیدا کردی؟ من که باور نمیکنم چون هیچکس مثل من نمیتونه دوست داشته باشه که بتونه راضیت کنه ،من ک میگم شایعه س یارجان....
وقتی دونفر از هم جدامیشن دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن چون به قلب هم دیگه زخم زدن ، نمیتونن دشمن هم دیگه باشن چون زمانی همو دوست داشتن ،تنها میتونن آشناترین غَریبه برای هم دیگه باش
اما محبوب من
چگونه فکر میکنی پنهانی و به چشم نمی آیی؟ تو که زخم کهنه ای برگوشه ی لَبَم
مَردُم از عطر لباسم میفهمند که معشوقم تویی ،از عطر تنم میفهمند که با من بوده ای ...
نمیدانم چه میخواهم بگویم
غَمی در استخوانم میگدازد...
حالاگیریم حواست نیست، یادتم نیست؟؟
اما من خوب یادمه...
ولی واقعیت اینه که همه چی دروغه ...
چون به احمقانه ترین شکل ممکن دلتنگ کسی هستم که هیچ خیابانی را بااو قدم نزده ام اما او درتمام خاطرات من راه میرود....
اون دوستت دارمی که باخون نوشته بودی و زیرش رو امضا کرده بودی ؛ با اشکام پاک شده ، دیگه نیستم ...
اما دلبر بی خدافظی جایی نمیره ،حرفام تو هیچ کتابی نمیگنجید اما اینو به عنوان خدافظی از دِلبَر بپذیر چون تو خیلی قَشَنگ خوشگلی....
و تو قشنگترین زَخمِ تتو شده رو دِلِ دِلبَری....
من خودم به همه میگم غصه نخور دیوونه کی دیده شب بمونه ؟؟ اما یه روز دیدم شب شد،
شب موند ،هنوزم شبه ....
تو نه دوری تا انتظارت کشم و نه نزدیکی تا دیدارت کنم ونه از آن منی تاقلبم آرام گیرد و نه محروم از توام تا فراموشت کنم، تو در میانه ی
همه چیزی .... یه دردایی مال خودِ آدمه ، نمیشه باکسی تقسیمش کرد ،انگار وقتی به کسی میگی از ارزشش کم میشه... تاحالا کسی توزندگیت بوده که نه بشه ازش دِل بکنی، نه بشه فراموشش کرد، نه بتونی واسه همیشه داشته باشیش؟ یه جورایی دَردِ بی دَرمونه !!
بعضی وقتا یهو دلت میگیره ولی خودتم نمیدونی چرا... اینا سنگینی همون حرفاییه که به هیچکس نتونستی بزنی ...
ای دِل
چه خوب بود تورا هم نداشتم.....
راستش من اون شب که بدونِ شب بخیر خوابیدی ،فهمیدم دیگه دِلت بامن نیست ...
میگن دلبر پیدا کردی؟ من که باور نمیکنم چون هیچکس مثل من نمیتونه دوست داشته باشه که بتونه راضیت کنه ،من ک میگم شایعه س یارجان....
وقتی دونفر از هم جدامیشن دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن چون به قلب هم دیگه زخم زدن ، نمیتونن دشمن هم دیگه باشن چون زمانی همو دوست داشتن ،تنها میتونن آشناترین غَریبه برای هم دیگه باش
اما محبوب من
چگونه فکر میکنی پنهانی و به چشم نمی آیی؟ تو که زخم کهنه ای برگوشه ی لَبَم
مَردُم از عطر لباسم میفهمند که معشوقم تویی ،از عطر تنم میفهمند که با من بوده ای ...
نمیدانم چه میخواهم بگویم
غَمی در استخوانم میگدازد...
حالاگیریم حواست نیست، یادتم نیست؟؟
اما من خوب یادمه...
ولی واقعیت اینه که همه چی دروغه ...
چون به احمقانه ترین شکل ممکن دلتنگ کسی هستم که هیچ خیابانی را بااو قدم نزده ام اما او درتمام خاطرات من راه میرود....
اون دوستت دارمی که باخون نوشته بودی و زیرش رو امضا کرده بودی ؛ با اشکام پاک شده ، دیگه نیستم ...
اما دلبر بی خدافظی جایی نمیره ،حرفام تو هیچ کتابی نمیگنجید اما اینو به عنوان خدافظی از دِلبَر بپذیر چون تو خیلی قَشَنگ خوشگلی....
و تو قشنگترین زَخمِ تتو شده رو دِلِ دِلبَری....
۲۶.۳k
۲۱ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.