سعدی میگه برو بهش بگو "در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
سعدی میگه برو بهش بگو "در کوی تو معروفم و از روی تو محروم." این رو که بگی، حساب کار دستش میاد.
حسین پناهی گفت اون قدیمها که شما این شعر رو خوندی، یار جفاکارت حساب کار دستش اومد؟
سعدی یه سیگار روشن میکنه، با ریش بلند و چشمهای خالی میره توی محوطه، میشینه روی نیمکت زیر بید مجنون.
حسین پناهی گفت اون قدیمها که شما این شعر رو خوندی، یار جفاکارت حساب کار دستش اومد؟
سعدی یه سیگار روشن میکنه، با ریش بلند و چشمهای خالی میره توی محوطه، میشینه روی نیمکت زیر بید مجنون.
۱۴۵.۸k
۱۱ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.