سعدی میگه برو بهش بگو در کوی تو معروفم و از روی تو محروم

سعدی میگه برو بهش بگو "در کوی تو معروفم و از روی تو محروم." این رو که بگی، حساب کار دستش میاد.
حسین پناهی گفت اون قدیم‌ها که شما این شعر رو خوندی، یار جفاکارت حساب کار دستش اومد؟
سعدی یه سیگار روشن می‌کنه، با ریش بلند و چشمهای خالی میره توی محوطه، می‌شینه روی نیمکت زیر بید مجنون.
دیدگاه ها (۱۲)

شاملو میگه زمانه‌ی آغشته به مرگ به کلام زندگی محتاج‌تره.فرو...

+ اشتباهتان همین‌جاست!مشکل خودِ زندگی‌ست؛ اصلا زندگی یعنی مش...

در این سال ها ،این سال هایی که سعی کردم خودم را بشناسم از آن...

اینجاخاورمیانه استو این لَکَنته که از میان خون ما می‌گذردتار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط