دلتنگی هایم را زیر بغل زده ام

دلتنگــی هایــــَم را زیر بغـل زده اَم
نشسته اَم در انتظار ِ روز های ِ مبـادا
سهم ِ من از تــو همـین دلتنگـی هاییست
که بی دعوت می آیند و راه گلویم را می بندند
دیدگاه ها (۲۶)

آدمهايى هستند در زندگيتان نمی گويم خوبند يا بدچگالى وجودشان ...

فقط مثبت‌ها را اطراف خود نگه دارآدم منفی‌ها چاه انرژی‌اندآن‌...

مبادا خودت را از ياد ببرى روزهايى را هم براى خودت زندگى كنبر...

حتی مقصر هم بود با یک عذر خواهی سر و‌تهش را هم می آوردمتا مب...

.قامت ساقه ی نحیف رویاهایمزخمیِ خزانِ تهی از عشقی ست که رفت ...

خاطراتِ تو ،نه ارو است که بسوزاندو نه زلزله ای سهمگین ، که و...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط