آنقدر از پشت سیم ها گفتیمدوستت دارم

آنقدر از پشت سیم ها گفتیم:دوستت دارم
و از راه دور همدیگر را بغل کردیم
که يادمان رفته یک چیزی هم به اسمِ آغوشِ
واقعی وجود دارد!
آنقدر بغض کردیم و کسی نبود اشک هایمان را
پاک کند که عادت کرده ایم با آستینِ
لباس هایمان مدام رفع دلتنگی کنیم.
بیا کمی به واقعیت فکر کنیم تصدقت
به یک قرار پر از عشق و هیجان
که از شدت شرم حتی نتوانیم بگوییم:سلام!
به یک روز بارانی،به عشق،به چشم هایت....
دیدگاه ها (۲۰)

کاش بدانیدر من آینه ای ستکه به تو برمی گردداز چشمهای تو آغاز...

این که تن به انجام هر کاری نمی‌دی، متعهدی و تو زندگیت چهارچو...

اصلا گیرم که دنیا و قانون های لعنتی اش، نگذاشتند که من پا پی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط