کپشن
#کپشن
“غم” نعمتیست که هر از گاهی انسان به آن نیاز دارد
اما
به راستی چرا؟
چه میشود اگر همیشه شاد بمانیم
مگر زندگی هدفی جز برای لذت و تکامل است؟
پس چرا هر روز دم غروب باید دلمان بگیرد
و در عین ناباوری در کنار محبوب ترین موجود روی زمین هم که باشیم دم غروب باز دلگیریم
دلگیریم از چیزی حتی نمیدانیم چیست
و این همان غمی ست که که هر از گاهی انسان به آن نیاز دارد
میدانی چرا؟
گهگاهی با این جواب ها خودمان و دیگران را قانع میکنیم؛
که هر چیزی در جهان هستی از زوج تشکیل شده
تاریکی و روشنایی
سرد و گرم
تلخ و شیرین
و خب بالطبع غم و شادی.
این جواب تقریبا منطقی ترین جواب بشریت است برای یکدیگر
اما از نگاه انسان های متدیّن جوابی دیگر نیز وجود دارد
انسان به زمین فرستاده شد تا درد و رنج را متحمل شود!
آن هم برای گاز زدن یک سیب
نمیدانم شاید هم گندم
چه فرقی میکند، وقتی “آدم” برای شاد کردن محبوب ترین موجود همه ی هستی از درخت ممنوعه بالا میرود و سیب را برایش میچیند
دیگر چه اهمیت دارد جز شاد بودن محبوبش
و دیگر غم چه جایگاهی دارد
وقتی همه ی هستی را زیر پاهایاش میگذارد برای دیدن لبخند محبوبش
دیگر پروردگارش چه اهمیتی دارد
به راستی این خالقِ حواست که غم انگیز است و یا “حوا” بیش از آنچه باید شاد!؟
بگذریم ...
آدمهای متدیّن انسانهای عجیبی هستند
اگر تنها یک لحظه طعم آن سیب را میچشیدم شاید نگاهم به هستی تغییر میکرد
به نظر شما جوابی جز این دو مورد خواهد بود؟
از نگاه من بی شک خواهد بود. چون هیچ چیز مطلق نیست حتی خداوندگارشان!
شاید او از من و شما هم نیازمندتر بود، که در نهادمان هر چیزی را به زوج قرار داد
گاهی از پنجره ی اتاقم عبور میکند
اما به دلیل مشغله ی زیادش برای غمگین تر نمودن احوال بشریت هنوز نتوانسته ام برایش از این مهم حرفی بزنم
اما آیا به راستی او میداند و من نمیدانم؟ شما چطور؟
اگر به شما انسانهای متدیّن بگویم که او نمیداند و ما میدانیم ناراحت میشوید؟
به هر حال میگویم که به نظر من او نمیداند!
میدانید چرا!؟
چون او از نگاهِ شما خداوند ِ واحد است
پس برای او زوج مفهومی ندارد!
شب و روز
سرد و گرم
تلخ و شیرین
و بالطبع غم و شادی!
لعنت به من و شما که میدانیم غم چیست.
لااقل ای کاش هرگز نمیدانستیم شاد بودن یعنی چه!
به تاریخ ابد و یک روزِ غم….
@یاس_خوبیها
قلب.قرارمی❤️
“غم” نعمتیست که هر از گاهی انسان به آن نیاز دارد
اما
به راستی چرا؟
چه میشود اگر همیشه شاد بمانیم
مگر زندگی هدفی جز برای لذت و تکامل است؟
پس چرا هر روز دم غروب باید دلمان بگیرد
و در عین ناباوری در کنار محبوب ترین موجود روی زمین هم که باشیم دم غروب باز دلگیریم
دلگیریم از چیزی حتی نمیدانیم چیست
و این همان غمی ست که که هر از گاهی انسان به آن نیاز دارد
میدانی چرا؟
گهگاهی با این جواب ها خودمان و دیگران را قانع میکنیم؛
که هر چیزی در جهان هستی از زوج تشکیل شده
تاریکی و روشنایی
سرد و گرم
تلخ و شیرین
و خب بالطبع غم و شادی.
این جواب تقریبا منطقی ترین جواب بشریت است برای یکدیگر
اما از نگاه انسان های متدیّن جوابی دیگر نیز وجود دارد
انسان به زمین فرستاده شد تا درد و رنج را متحمل شود!
آن هم برای گاز زدن یک سیب
نمیدانم شاید هم گندم
چه فرقی میکند، وقتی “آدم” برای شاد کردن محبوب ترین موجود همه ی هستی از درخت ممنوعه بالا میرود و سیب را برایش میچیند
دیگر چه اهمیت دارد جز شاد بودن محبوبش
و دیگر غم چه جایگاهی دارد
وقتی همه ی هستی را زیر پاهایاش میگذارد برای دیدن لبخند محبوبش
دیگر پروردگارش چه اهمیتی دارد
به راستی این خالقِ حواست که غم انگیز است و یا “حوا” بیش از آنچه باید شاد!؟
بگذریم ...
آدمهای متدیّن انسانهای عجیبی هستند
اگر تنها یک لحظه طعم آن سیب را میچشیدم شاید نگاهم به هستی تغییر میکرد
به نظر شما جوابی جز این دو مورد خواهد بود؟
از نگاه من بی شک خواهد بود. چون هیچ چیز مطلق نیست حتی خداوندگارشان!
شاید او از من و شما هم نیازمندتر بود، که در نهادمان هر چیزی را به زوج قرار داد
گاهی از پنجره ی اتاقم عبور میکند
اما به دلیل مشغله ی زیادش برای غمگین تر نمودن احوال بشریت هنوز نتوانسته ام برایش از این مهم حرفی بزنم
اما آیا به راستی او میداند و من نمیدانم؟ شما چطور؟
اگر به شما انسانهای متدیّن بگویم که او نمیداند و ما میدانیم ناراحت میشوید؟
به هر حال میگویم که به نظر من او نمیداند!
میدانید چرا!؟
چون او از نگاهِ شما خداوند ِ واحد است
پس برای او زوج مفهومی ندارد!
شب و روز
سرد و گرم
تلخ و شیرین
و بالطبع غم و شادی!
لعنت به من و شما که میدانیم غم چیست.
لااقل ای کاش هرگز نمیدانستیم شاد بودن یعنی چه!
به تاریخ ابد و یک روزِ غم….
@یاس_خوبیها
قلب.قرارمی❤️
۲۲.۷k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.