مدرسه اوکی دا

part 46

پرش زمانی به دو روز بعد

ا/ت: کوک پاشو بریم بیمارستان نگران تهیونگم

کوک: حله میریم الان

توی راه بیمارستان چوسان

ا/ت: چیزیش که نشده؟

دکتر: نخیر خانم فقط خواسته که دوستاش بیان و اینکه وقتی به هوش اومد اسم یکی رو صدا میزد

ا/ت: کیی؟؟

دکتر: ا/ت میشناسینش؟

ا/ت: بله من الان میرسم دیگه پس فعلا

قطع تلفن

کوک: چیشد

ا/ت: هيچی به هوش اومده و ماهارو خواسته

کوک: اوکی رسیدیم


ا/ت: سلام آقای دکتر پارک خوب هستین میتونیم تهیونگ رو ببینیم

دکتر: بله فقط بی زحمت دونه دونه برید اول شما بعد آقا

ا/ت: حتما

کوک: اول من برم

ا/ت: نه بزا برم خیالم راحت شه

کوک: باش

ا/ت: سلام تهیونگ چطورییی پسر خوب موندی ها میترسیدیم چیزیت بشهههه

تهیونگ: ا/ت خوبیی چطوری با جونگ کوک بازم کاپلین؟

ا/ت: هوم چطور؟

تهیونگ: هيچی دلم برات تنگ شده بود خوشگل تر از قبل شدیاااا

ا/ت: ممنونم و اینکه چرا دلت برا من تنگ شده بودددد

تهیونگ: خب به هرحال دوستیم

ا/ت: نه دوست معمولی یه دوست صمیمی میدونی مامانم چقدر نگرانت بود دیوونه چقدر گفتم بهت آروم رانندگی کن و موتور نرون

تهیونگ: ببخشید

کوک: به به سلامممم چطوری داداش خوبی نگرانت بودیممممم سالمی خداروشکر فک کردم چیزیت شه و مثل سه یون تنهام میزاری

تهیونگ: سه یون ...... نه باباااا من تنهات نمیزارم

ا/ت: سه یون؟

کوک: جریان مفصله

تهیونگ: بچه ها میشه مرخصی بگیرید

ا/ت: نگران نباش من مرخصی گرفتم الان میری بیرون ولی به شرطی که موتور سوار نشی

تهیونگ: مرسییی چشم

کوک: خب دیگه پاشیم بریم
دیدگاه ها (۰)

مدرسه اوکی دا

مدرسه اوکی دا

کامبک نصفه!

کامبک بد!

مدرسه اوکی داpart48ا/ت: الو سلام... : سلام ا/ت خوبی گوشی رو ...

پارت ۸۸ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۹۷ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط