داشتیم می رفتیم توی ایستگاه مترو .
داشتیم میرفتیم توی ایستگاه مترو .
دستش رو برد توی جیبش که کارت متروش رو
در بیاره ، اشتباهی کلیدش رو بیرون آورد .
همونطوری هم داشت میرفت به سمت گیتها..
خندم گرفت ، زدم به شونهش و گفتم :
+ قاطی کردی رفت پسر !
مگه میخوای در حیاط باز کنی که
کلید درآوردی ؟!
جوابی نداد . هیچوقت جواب نمیداد..
موبایل به دست دنبال موبایلش میگشت ، یادش
میرفت چی رو کجای خونه گذاشته ،
اشتباهی کنترل تلویزیون رو میذاشت توی
یخچال و از این دسته کارها و هیچ جوابی
هم نمیداد . وقتهایی هم که از اینکارها نمیکرد ،
مدام احساس میکرد یه چیزی رو فراموش کرده
جا گذاشته ، گم کرده . دستاشو میزد به کمرش ،
سرشو میخاروند و اطرافو نگاه میکرد
که بلکه یادش بیاد . یه مدتی بود که اینطوری
شده بود.. رفتن بعضی از آدما ،
چه بلایی که سر طرف نمیاره !🙃🖤
•••
#عاشقانه_خاص#بیو#سریال#موزیک#تکس#کلیپ#ادیت#زیبا#سردار #دلها#سینمایی#گل#پروفایل#رستوران#غذا#محلی#لایک#شات#فالو#زیبایی#طبیعت#کیک#استان#آبشار#مشاوره#کنکور#معرفی_کتاب#سال_نوروز#مذهبی#محرم#گربه
#گل_پیچک
دستش رو برد توی جیبش که کارت متروش رو
در بیاره ، اشتباهی کلیدش رو بیرون آورد .
همونطوری هم داشت میرفت به سمت گیتها..
خندم گرفت ، زدم به شونهش و گفتم :
+ قاطی کردی رفت پسر !
مگه میخوای در حیاط باز کنی که
کلید درآوردی ؟!
جوابی نداد . هیچوقت جواب نمیداد..
موبایل به دست دنبال موبایلش میگشت ، یادش
میرفت چی رو کجای خونه گذاشته ،
اشتباهی کنترل تلویزیون رو میذاشت توی
یخچال و از این دسته کارها و هیچ جوابی
هم نمیداد . وقتهایی هم که از اینکارها نمیکرد ،
مدام احساس میکرد یه چیزی رو فراموش کرده
جا گذاشته ، گم کرده . دستاشو میزد به کمرش ،
سرشو میخاروند و اطرافو نگاه میکرد
که بلکه یادش بیاد . یه مدتی بود که اینطوری
شده بود.. رفتن بعضی از آدما ،
چه بلایی که سر طرف نمیاره !🙃🖤
•••
#عاشقانه_خاص#بیو#سریال#موزیک#تکس#کلیپ#ادیت#زیبا#سردار #دلها#سینمایی#گل#پروفایل#رستوران#غذا#محلی#لایک#شات#فالو#زیبایی#طبیعت#کیک#استان#آبشار#مشاوره#کنکور#معرفی_کتاب#سال_نوروز#مذهبی#محرم#گربه
#گل_پیچک
۱۰۲.۱k
۲۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۵۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.