تو که رفتی چرا دل را ربودی؟
تو که رفتی چرا دل را ربودی؟
به هر جا رفتم و دیدم نبودی
نبودی تا ببویم غُنچه ی گُل
زِبعد مُردنم گل را چه سودی؟
به قعر دوزخم کردی روانه
بجانم شُعله بر شُعله فُزودی
شب و روزم بسوزم درفراقت
ولی در خیمه ی جانم عمودی
ببارم از دل و جان بر مزاری
که سیّد داند و دارد سُجودی
به هر جا رفتم و دیدم نبودی
نبودی تا ببویم غُنچه ی گُل
زِبعد مُردنم گل را چه سودی؟
به قعر دوزخم کردی روانه
بجانم شُعله بر شُعله فُزودی
شب و روزم بسوزم درفراقت
ولی در خیمه ی جانم عمودی
ببارم از دل و جان بر مزاری
که سیّد داند و دارد سُجودی
۲.۱k
۰۵ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.