پیچ و تاب.....روباه هر شب به عمق ماه نگاه میکرد میخاست
پیچ و تاب.....روباه هر شب به عمق ماه نگاه میکرد میخاست
تمام راههای که دارد را امتحان کند
برای رسیدن
چند باری شازده کوچولو از گلش برایش تعریف کرده بود
آنقدری که روباه هی تصور میکرد
که این گل چه شکلیه؟!!!!
تا یک روز روباه شازده کوچولو را به یک دشت پر از گل برد
تا به او بگوید گلها شبیه هم هستند
و گلهای زیادی وجود دارد ....
این قدر زرنگ بود که
مستقیم شازده کوچولو را با گل ها مواجه نکند
صبر کرد موقع نزدیک ساعت خاب شازده کوچولو که شد
او را بر پشت تپه ای برد که پر از گل بود برد ....ادامه دارد....
تمام راههای که دارد را امتحان کند
برای رسیدن
چند باری شازده کوچولو از گلش برایش تعریف کرده بود
آنقدری که روباه هی تصور میکرد
که این گل چه شکلیه؟!!!!
تا یک روز روباه شازده کوچولو را به یک دشت پر از گل برد
تا به او بگوید گلها شبیه هم هستند
و گلهای زیادی وجود دارد ....
این قدر زرنگ بود که
مستقیم شازده کوچولو را با گل ها مواجه نکند
صبر کرد موقع نزدیک ساعت خاب شازده کوچولو که شد
او را بر پشت تپه ای برد که پر از گل بود برد ....ادامه دارد....
۶۵.۸k
۰۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.