یه دیالوگی بود که می گفت
یه دیالوگی بود که می گفت
تو از ظرف بیسکوئیت جلوت هم
همیشه اون تیکه که شکسته رو برمیداری
چون فکر میکنی لیاقت خوبشو نداری
و ما چقدر نرفتیم،نخوردیم،نپوشیدم
و آدما رو پس زدیم چون هیچکس نبود که
بهمون حس کافی بودن بده
تو از ظرف بیسکوئیت جلوت هم
همیشه اون تیکه که شکسته رو برمیداری
چون فکر میکنی لیاقت خوبشو نداری
و ما چقدر نرفتیم،نخوردیم،نپوشیدم
و آدما رو پس زدیم چون هیچکس نبود که
بهمون حس کافی بودن بده
۱۲.۲k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.