💤competition💔 : سریال
💤competition💔 : سریال
___________________
🦄وونیو : زندگی کردن تو این کشور اصلا فایده نداره برای رقابت همو میکشن 😐
🥹سانمی : دقیقا اما ما کاری نمیتونیم کنیم .. من واقعا نگرانم ...
🦄وونیو : من نمیخوام نامرا بمیره .. چون به نفعم نیست :"(
🥹سانمی : چجوری جلوی اینکارو بگیرم ؟ یه مشت حسود عقده ای بخاطر معروفیت قاتل میشن
🦄وونیو : درسته جورین که روانپزشکم با بستری کردنشون نمیتونه درستش کنه ...
_________________
(موقعیت = نامرا از این خبر داشت که تا هفته بعد قرار نیست زندگی کنه و میدونست موقع ای که قراره بمیره همون موقع ایه که قراره مهم ترین جایزه . گرمی رو اعلام کنن
.نامرا رتبه اول بود
ولی قبلش نقشه های زیادی داشت
_________________
روز اول / هفته اول :
♾️سوجین : ریوجین
🤍ریوجین : بله
♾️سوجین : منم میخوام تو اون جشنواره لعنتی شرکت کنم ..
🤍ریوجین :دیونه ای ؟ اگر برنده شی اون عوضی میکشتت
♾️سوجین : برای نجات جون دوستام .. هرکاری میکنم توام خواهرمی دلیل نمیشه بهم دستور بدی چیکار کنم _ چیکار نکنم
🤍ریوجین : من نمیخوام از دستت بدم
_________________
( در خونه وانیا )
❤️سومین : خب کوکی ها آماده نشدننن؟ خیلی گرسنمههه بدو دیگه چقدر کندی🗿
💗بیانکا : دقیقااا🤭🤏💗
❤️سومین : کی قراره تو گرمی اول شه
💀وانیا : یه عوضی😂😂
بیانکا : مسخره🙄😐
❤️سومین : وات
💀وانیا : شوخی کردممم نمیدونم کسی که لیاقتشه:"))🙄💔
💗بیانکا : یعنی من میشممم؟
❤️سومین / 💀 وانیا : نه 😔🤏
💗بیانکا : زهر مار😐💔 حسودا ...
❤️سومین : حقیقت رو گفتم 🤭
💗بیانکا : مثلا خودت چی ؟
❤️سومین : مگه گفتم حتما منم ؟ 🙄
💗بیانکا : وانیا کجا میری ؟
💀وانیا : کار دارم بای
❤️سومین : عه کجا
___________________
جایی که وانیا رفت ××
[جزئیات : یه اتاق خالی که فقط یه میز صندلی بود و تاریک بود]
اسم رئیس کمپانی : سوجیا
💀وانیا : خب چقدر پول میخوای ؟
🥺سوجیا : فکر نکنم از پسش بر بیای یه دختر احمق نمیتونه خیلی مظلوم بیاد و قاتل بره زندان ..
💀وانیا : حواست به حرفات باشه وگرنه اولین نفر لیست سیاهم تو میشی
🥺سوجیا : باش __ ۷/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ ملیارد دلار
💀وانیا : قبوله 🙂
بگیرش ( پولو داد )
🥺سوجیا : بهت قول نمیدم ولی اگر تونستم نفر اول گرمی میشی
💀وانیا : اگر نشم میکشمت...
🥺سوجیا : .سعی سعیمو .. میکنم ..💔
________________
🗿🗿 : متاسفم وانیا اما نقشه ما این نبود
💀وانیا : من تغییرش میدم ، فکر کردی تو خیلی مهمی ؟ من الان فقط خودم برام مهمه نه تو
🗿🗿 : یادت رفته رئیس کیه ؟
💀وانیا : تو رئیس من نیستی و دیگه نمیتونی بهم دستور بدی و حتی مدرکی نداری که بخوای ثابت کنی من کاری کردم ... همه دوستم دارن حتی اگرم بگی هیچکس باور نمیکنه اما من مدرک های زیادی ازت دارم 🌚✨️
___________________
🦄وونیو : زندگی کردن تو این کشور اصلا فایده نداره برای رقابت همو میکشن 😐
🥹سانمی : دقیقا اما ما کاری نمیتونیم کنیم .. من واقعا نگرانم ...
🦄وونیو : من نمیخوام نامرا بمیره .. چون به نفعم نیست :"(
🥹سانمی : چجوری جلوی اینکارو بگیرم ؟ یه مشت حسود عقده ای بخاطر معروفیت قاتل میشن
🦄وونیو : درسته جورین که روانپزشکم با بستری کردنشون نمیتونه درستش کنه ...
_________________
(موقعیت = نامرا از این خبر داشت که تا هفته بعد قرار نیست زندگی کنه و میدونست موقع ای که قراره بمیره همون موقع ایه که قراره مهم ترین جایزه . گرمی رو اعلام کنن
.نامرا رتبه اول بود
ولی قبلش نقشه های زیادی داشت
_________________
روز اول / هفته اول :
♾️سوجین : ریوجین
🤍ریوجین : بله
♾️سوجین : منم میخوام تو اون جشنواره لعنتی شرکت کنم ..
🤍ریوجین :دیونه ای ؟ اگر برنده شی اون عوضی میکشتت
♾️سوجین : برای نجات جون دوستام .. هرکاری میکنم توام خواهرمی دلیل نمیشه بهم دستور بدی چیکار کنم _ چیکار نکنم
🤍ریوجین : من نمیخوام از دستت بدم
_________________
( در خونه وانیا )
❤️سومین : خب کوکی ها آماده نشدننن؟ خیلی گرسنمههه بدو دیگه چقدر کندی🗿
💗بیانکا : دقیقااا🤭🤏💗
❤️سومین : کی قراره تو گرمی اول شه
💀وانیا : یه عوضی😂😂
بیانکا : مسخره🙄😐
❤️سومین : وات
💀وانیا : شوخی کردممم نمیدونم کسی که لیاقتشه:"))🙄💔
💗بیانکا : یعنی من میشممم؟
❤️سومین / 💀 وانیا : نه 😔🤏
💗بیانکا : زهر مار😐💔 حسودا ...
❤️سومین : حقیقت رو گفتم 🤭
💗بیانکا : مثلا خودت چی ؟
❤️سومین : مگه گفتم حتما منم ؟ 🙄
💗بیانکا : وانیا کجا میری ؟
💀وانیا : کار دارم بای
❤️سومین : عه کجا
___________________
جایی که وانیا رفت ××
[جزئیات : یه اتاق خالی که فقط یه میز صندلی بود و تاریک بود]
اسم رئیس کمپانی : سوجیا
💀وانیا : خب چقدر پول میخوای ؟
🥺سوجیا : فکر نکنم از پسش بر بیای یه دختر احمق نمیتونه خیلی مظلوم بیاد و قاتل بره زندان ..
💀وانیا : حواست به حرفات باشه وگرنه اولین نفر لیست سیاهم تو میشی
🥺سوجیا : باش __ ۷/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ ملیارد دلار
💀وانیا : قبوله 🙂
بگیرش ( پولو داد )
🥺سوجیا : بهت قول نمیدم ولی اگر تونستم نفر اول گرمی میشی
💀وانیا : اگر نشم میکشمت...
🥺سوجیا : .سعی سعیمو .. میکنم ..💔
________________
🗿🗿 : متاسفم وانیا اما نقشه ما این نبود
💀وانیا : من تغییرش میدم ، فکر کردی تو خیلی مهمی ؟ من الان فقط خودم برام مهمه نه تو
🗿🗿 : یادت رفته رئیس کیه ؟
💀وانیا : تو رئیس من نیستی و دیگه نمیتونی بهم دستور بدی و حتی مدرکی نداری که بخوای ثابت کنی من کاری کردم ... همه دوستم دارن حتی اگرم بگی هیچکس باور نمیکنه اما من مدرک های زیادی ازت دارم 🌚✨️
۹.۴k
۱۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.