گریه مون هیچ خندمون هیچ . . .
من خالی از عاطفه و خشم
خالی از خویشی و غربت
گیج و مبهوت بین بودن و نبودن
عشق (عشق) آخرین همسفر من
مثل تو منو رها کرد
حالا دستام مونده و تنهایی من
ای دریغ از من که بی خود مثل تو گمشدم
گمشدم تو ظلمت تن
ای دریغ از تو که مثل عکس عشق
هنوزم داد می زنی تو آینه ی من
آه گریمون هیچ خندمون هیچ
باخته و برندمون هیچ
تنها آغوش تو مونده غیر از اون هیچ
ای (ای)، ای مثل من تک و تنها (تک و تنها)
دستامو بگیر که عمر رفت
همه چی تویی زمین و آسمون هیچ
ای دریغ از من که بی خود مثل تو گمشد
گمشدم تو ظلمت تن
ای دریغ از تو که مثل عکس عشق
هنوزم داد می زنی تو آینه ی من
آه گریمون هیچ خندمون هیچ
باخته و برندمون هیچ
تنها آغوش تو مونده غیر از اون هیچ
بی تو می میرم (می میرم)
همه بود و نبود
بیا پر کن منو ای خورشید دل سرد
بی تو می میرم مثل قلب چراغ
نور تو بودی کی منو از تو جدا کرد
خالی از خویشی و غربت
گیج و مبهوت بین بودن و نبودن
عشق (عشق) آخرین همسفر من
مثل تو منو رها کرد
حالا دستام مونده و تنهایی من
ای دریغ از من که بی خود مثل تو گمشدم
گمشدم تو ظلمت تن
ای دریغ از تو که مثل عکس عشق
هنوزم داد می زنی تو آینه ی من
آه گریمون هیچ خندمون هیچ
باخته و برندمون هیچ
تنها آغوش تو مونده غیر از اون هیچ
ای (ای)، ای مثل من تک و تنها (تک و تنها)
دستامو بگیر که عمر رفت
همه چی تویی زمین و آسمون هیچ
ای دریغ از من که بی خود مثل تو گمشد
گمشدم تو ظلمت تن
ای دریغ از تو که مثل عکس عشق
هنوزم داد می زنی تو آینه ی من
آه گریمون هیچ خندمون هیچ
باخته و برندمون هیچ
تنها آغوش تو مونده غیر از اون هیچ
بی تو می میرم (می میرم)
همه بود و نبود
بیا پر کن منو ای خورشید دل سرد
بی تو می میرم مثل قلب چراغ
نور تو بودی کی منو از تو جدا کرد
۳.۹k
۲۱ اسفند ۱۴۰۲