ما هیچ زمانۍ عزیزِ ڪسۍ نبودیمـ...چرا؟!؟
ما هیچزمانۍ عزیزِ ڪسۍ نبودیمـ...چرا؟!؟
آخره اسممون هیچوقت میمِـ مالڪیت نمیومد...چرا؟!
دلیل دلتنگۍِ هیچڪسۍ نبودیمـ...چرا؟!
وقت خستگۍ و ڪمـ حوصلگۍهامون سرمون روۍ شونه هاۍ ڪسۍ فرود نمیومد...چرا؟!
یادمون، لبخند روی لبهاۍ ڪسۍ نمینداخت ...چرا؟؟
اِسممون قسمـ راست ڪسۍ نبود...چرا؟!
جامون تو قفسه سینه ۍڪسۍ محفوظ و اَمن نبود...چرا؟!؟
تو عشق هیچوقت حس دوست داشتنۍ بودن، اولویت داشتن، مهمـ بودن نداشتیمـ...چرا؟!
وجودمون ارامشِ محضِ ڪسۍ نبود...چرا؟!
هیچ شعرۍ برای چشمهاۍ ما نوشته نمۍشد و هیچ صدایۍ تو گوشهامون عاشقانههاۍ دنیا رو زمزمه نمیڪرد و هیچ جاۍ دنیا ڪسۍ منتظرمون نبود...چرا؟!
هیچروزۍ از عشق سیراب و سرمست نبودیمـ و
دلیل دیوونگیهاۍِ یار نبودیمـ...چرا؟!
برقِ چشمهاۍِ ڪسۍ نبودیمـ و هیچ تپش دیوانه وارۍ محض دیدنمون به دیوارههاۍ قلبِ ڪسۍ نمیڪوبید...چرا؟!
هیچڪسۍ وقت خستگیامون مارو چِفت خودش نمیڪردو هیچوقت ڪسۍ مراقبمون نبود...چرا؟!
حرفها، زمزمهها، گلایهها، عشقها در نطفهۍ وجود ما خفه مۍشدن ومیمیردن و لال میشدیمـ از بیان حسهاۍ مختلفۍڪ مثل مار به ما پیچیدن...چرا؟!
ادمه توضیح دادن،ادمـ قضاوت شده ، ادمـ تنها بوده ادمـ طرد شده همیشه ما بودیمـ...چرا؟!
طرف دلتنگ ، طرف تڪیده، طرف از همـ،گسیخته، طرف بیچاره ، طرف گریون همیشه ما بودیمـ...چرا؟!
همیشه خودمون بودیمـ،خودمون رفتیمـ وخودمون برگشتیمـ..چرا؟!
پ.ن:چرا؟؟
#دلتنگۍیعنۍحالِ_من...🖤
آخره اسممون هیچوقت میمِـ مالڪیت نمیومد...چرا؟!
دلیل دلتنگۍِ هیچڪسۍ نبودیمـ...چرا؟!
وقت خستگۍ و ڪمـ حوصلگۍهامون سرمون روۍ شونه هاۍ ڪسۍ فرود نمیومد...چرا؟!
یادمون، لبخند روی لبهاۍ ڪسۍ نمینداخت ...چرا؟؟
اِسممون قسمـ راست ڪسۍ نبود...چرا؟!
جامون تو قفسه سینه ۍڪسۍ محفوظ و اَمن نبود...چرا؟!؟
تو عشق هیچوقت حس دوست داشتنۍ بودن، اولویت داشتن، مهمـ بودن نداشتیمـ...چرا؟!
وجودمون ارامشِ محضِ ڪسۍ نبود...چرا؟!
هیچ شعرۍ برای چشمهاۍ ما نوشته نمۍشد و هیچ صدایۍ تو گوشهامون عاشقانههاۍ دنیا رو زمزمه نمیڪرد و هیچ جاۍ دنیا ڪسۍ منتظرمون نبود...چرا؟!
هیچروزۍ از عشق سیراب و سرمست نبودیمـ و
دلیل دیوونگیهاۍِ یار نبودیمـ...چرا؟!
برقِ چشمهاۍِ ڪسۍ نبودیمـ و هیچ تپش دیوانه وارۍ محض دیدنمون به دیوارههاۍ قلبِ ڪسۍ نمیڪوبید...چرا؟!
هیچڪسۍ وقت خستگیامون مارو چِفت خودش نمیڪردو هیچوقت ڪسۍ مراقبمون نبود...چرا؟!
حرفها، زمزمهها، گلایهها، عشقها در نطفهۍ وجود ما خفه مۍشدن ومیمیردن و لال میشدیمـ از بیان حسهاۍ مختلفۍڪ مثل مار به ما پیچیدن...چرا؟!
ادمه توضیح دادن،ادمـ قضاوت شده ، ادمـ تنها بوده ادمـ طرد شده همیشه ما بودیمـ...چرا؟!
طرف دلتنگ ، طرف تڪیده، طرف از همـ،گسیخته، طرف بیچاره ، طرف گریون همیشه ما بودیمـ...چرا؟!
همیشه خودمون بودیمـ،خودمون رفتیمـ وخودمون برگشتیمـ..چرا؟!
پ.ن:چرا؟؟
#دلتنگۍیعنۍحالِ_من...🖤
۳.۶k
۰۶ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.