part

part⁸⁰

" شما دوتا‌کجا بودید؟ "jin

" یکم‌گشتیم "jk

" پس‌چرا گوشی هاتون جواب ندادید؟ "V

" مگه زنگ زدی؟ "jk

نگاهی به موبایل هاشون انداختند تهیونگ به هر دوتا شون زنگ زده بود

" روی سایلنت بوده نشنیدیم "jk

_" ا.ت "

سریع نزدیکش میشه و با لحنی نگران میپرسه

_" حالت خوبه؟ "

" اره خوبم "a.t

" مگه چی شده؟ "jimin

_" دیر کردنند نگرانش شدم "

" کسی نگرانی تو نخواست "jk

" جونگکوک(معنی نگاهش:خفه شو) "V

_" نگران ا.ت بودم نه تو "

" لازم نکرده به فکرش باشی "jk

" میرم دوش بگیرم "a.t

" جونگکوک "V

" بله؟ "jk

" بیا اینجا "V

وارد آشپزخانه شدند و روبه‌روی هم ایستادن

" ا.ت چشه؟ "V

" فکر کنم‌خسته است "jk

" دوباره بحث‌کردید "V

" نه بابا "jk

" منو ببین "V

" چیه؟ "jk

" چتهتون شد بود یهو؟ "V

" مگه چجوری بودیم؟ "jk

" تو مغازه پیش هم‌نبودید داشتی با چشات ا.ت دُرسته قورت میدادی "V

" آهان بخاطر همین سیم جیمم میکنی هعهع "jk

" بخاطر این نیست، قرار بود بری دنبال ا.ت سی‌یون ولی سی‌یون خودش آمد چرا؟ "V

" بابا من از سی‌یون خوشم نمیاد هی میچسبه به ا.ت سر همین هم بحث مون شد "jk

" با ا.ت یا سی‌یون؟ "V

" اول با سی‌یون بعدشم‌که با ا.ت تنها شدم باهاش یه کوچولو بحثم‌شد "jk

" فقط دنبال یه بهونه‌ای تا باهاش دعوات شه؟ "V

" این یکی جدی بود "jk

" سر چیزای مسخره بهش گیر نده "V

" فقط میخوام مواظبش باشم "jk

" باشه مواظبش باش ولی اینقدر باهاش بحث نکن یه اخطار کوچیک بهش بده "V

" آخه اون دختره احمقم گوش نمیده "jk

" یکی‌بدتر از خودتت، فقط میخوات حرصت بده بگرنه من بهش میگم‌گوش میده "V

" میگم تو راجب دای‌یون چیزی بهش گفتی؟ "jk

" دای‌یون؟‌نه چیزی بهش نگفتم، راجبش چیزی گفت؟ "V

" نه فقط گفت وقتی دای‌یون هست چرا گیر میدی به من "jk

" یا خود دای‌یون بهش چیزی گفته یا سی‌یون "V

" ای‌کاش زوتر میر... "jk
(حرفش نصفه میمونه)

+" جونگکوک...! "

" افتم پیداش شد(اروم) "jk

" سیس "V

" بله دای‌یون؟ "jk

+" نگرانت شدم خوبی؟ "

" چی شده یهو نگران حالم شدی! "jk

"من‌میرم "V

" منم‌میام "jk

تهیونگ بیرون‌میره ولی جونگکوک تا خواست بره دای‌یون بازوش میگیره

+" میشه یکم‌حرف بزنیم؟ "

" حرفی باهات ندارم "jk

+"ولی من دارم "

" پیش خودتت نگه دار "jk

دای‌یون بازوش محکم تر گرفت

" ولم‌کن "jk

+" تا حرف نزنیم ولت نمیکنم "

دستش یهو میکشه و دای‌یون به عقب هل میده

" حرفاتو برا خودتت نگه دار جلو چشمام آفتابی نشو بگرنه یه کاری دستت میدم "jk

به سمت خروجی رفت ولی مکث کرد و به سمتش برگشت

" راستی...کمتر چرت پرت به ا.ت بگو، اگه بفهمم بخاطر زِرت پِرت های تو ناراحته حسابتو میرسم "jk
دیدگاه ها (۲۳)

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁵⁷اروم تو راه رو عمارت راه میرفتم... تمام ف...

تکپارتی اسمات کوک درخواستی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط