😢 😔💔 خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
#😢 😔💔 خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست
می نشینی روبرویم، خستگی در می کنی
چای می ریزم برایت، توی فنجانی که نیست
باز می خندی و می پرسی که حالت بهتر است
باز می خندم که خیلی، گرچه می دانی که نیست
شعر می خوانم برایت، واژه ها گل می کنند
یاس و مریم می گذارم ، توی گلدانی که نیست
چشم می دوزم به چشمت، می شود آیا کمی
دستهایم را بگیری ، بین دستانی که نیست
وقت رفتن می شود، با بغض می گویم نرو
پشت پایت اشک می ریزم، در ایوانی که نیست
می روی و خانه لبریز از نبودت می شود
باز تنها می شوم، با یاد مهمانی که نیستمن از راهی دور
برای خواندن خواب های تو آمدهام،
من از راهی دور
برای گفتن از گریه های خویش
راهی نیست،
در دست افشانی حروف
باید به مراسم آسان اسم تو برگردم،
من به شنیدن اسم تو عادت دارم
من
مشق نانوشته ام به دست نی،
خواندن از خواب تو آموخته ام به راه
من
باران بریده ام به وقت دی،
گفتن از گریه های تو آموخته ام به راه
به من بگو
در این برهوت بی خواب و طی،
مگر من چه کرده ام
که شاعرتر از اندوه آدمی ام آفریده اند؟.🦋♡🦋♡🦋
🍇💜.•°``°•. 🍇💜 .•°``°•. 🍇💜•°``°'🍇💜
🍇💜 LOVE 🍇💜JULIE🍇💜Jj.Jj 🍇💜
مّآًآٍآُرَُُؤ۟ؤٌؤّؤُؤ�َّـًـٍـٍـَـَـ�َـًـُـًـِكّ.ً ّرَؤُؤ�َعُـ�َـّـّـُآٌتٌّٓگّ ٌذ�َؤًٌُؤًّ۟ؤًّ۟قَك۟🍇💜|
___🦋
__🦋
_🦋
____🦋
_🌺🦋🍇____🌺💐🍇
_💜🌺🦋🍇 _💜🌺💐🍇
_💐💜🌺🦋🍇_ 💐💜🌺💐🍇
🦋💐💜🌺🦋🍇💐💜🌺💐🍇
🦋💐💜🌺🦋🍇💐💜🌺💐🍇
_ 💐💜🌺🦋🍇💐💜🌺💐🍇
___💜🌺🦋🍇💐💜🌺 💐🍇
_🌺🦋🍇💐💜🌺💐🍇
__ 🦋🍇💐💜🌺💐🍇
____🍇💐💜🌺💐🍇
_ 💐💜🌺💐🍇
___💜🌺💐🍇
____ 🌺💐🍇
__💐🍇
___ 🍇
___🦋
__🦋
_🦋
____🦋
_🌺🦋🍇_🌺💐🍇
_💜🌺🦋🍇 _💜🌺💐🍇
_💐💜🌺🦋🍇_ 💐💜🌺💐🍇
🦋💐💜🌺🦋🍇💐💜🌺💐🍇
🦋💐💜🌺🦋🍇💐💜🌺💐🍇
_ 💐💜🌺🦋🍇💐💜🌺💐🍇
___💜🌺🦋🍇💐💜🌺 💐🍇
_🌺🦋🍇💐💜🌺💐🍇
__ 🦋🍇💐💜🌺💐🍇
____🍇💐💜🌺💐🍇
_ 💐💜🌺💐🍇
___💜🌺💐🍇
____ 🌺💐🍇
__💐🍇
@rozgartalkh788
بٌِۭۢسۭٕۤۢيٍْۭۖٱۣۭۡۨۨاۤإِۣٕ۠ۗۤآْٖٖٙآڑٰٖٖۗ🌹❤زٌٍِٖۨۢ۠ىِٕ۠ۛبٍۚٲٍۣۡۤإْۣٓٞاٌِۭۨآِِٙۤٳٍٕۙٳٍۭٞۗٵِۢ🌹❤عٕۖإْٕٕ۪۟ٳٌۭٖٚٱِۣۛاِ۪ۤٙٱۣٕۛ٘إَٕٖۘڶۭٖۗۚێٍ
┄═▦═▦═▦═◈◈◈═▦═▦═▦═┄ـ
ٰۣۣٙۛبٌِۭۢسۭٕۤۢيٍْۭۖٱۣۭۡۨۨاۤإِۣٕ۠ۗۤآْٖٖٙآڑٰٖٖۗ🌹❤زٌٍِٖۨۢ۠ىِٕ۠ۛبٍۚٲٍۣۡۤإْۣٓٞاٌِۭۨآِِٙۤٳٍٕۙٳٍۭٞۗٵ🌹❤ِ۪ۢعٕۖإْٕٕ۪۟ٳٌۭٖٚٱِۣۛاِ۪ۤٙٱۣٕۛ٘إَٕٖۘڶۭٖۗۚێٍ
┄═▦═▦═▦═◈◈◈═▦═▦═▦═┄ـ
ۡ ٰۣۣٙۛبٌِۭۢسۭٕۤۢيٍْۭۖٱۣۭۡۨۨاۤإِۣٕ۠ۗۤآْٖٖٙآڑٰٖٖۗ🌹❤زٌٍِٖۨۢ۠ىِٕ۠ۛبٍۚٲٍۣۡۤإْۣٓٞاٌِۭۨآِِٙۤٳٍٕۙٳٍۭٞۗٵ🌹❤ِ۪ۢعٕۖإْٕٕ۪۟ٳٌۭٖٚٱِۣۛاِ۪ۤٙٱۣٕۛ٘إَٕٖۘڶۭٖۗۚێٍ
┄═▦═▦═▦═◈◈◈═▦═▦═▦═┄ـ
می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست
می نشینی روبرویم، خستگی در می کنی
چای می ریزم برایت، توی فنجانی که نیست
باز می خندی و می پرسی که حالت بهتر است
باز می خندم که خیلی، گرچه می دانی که نیست
شعر می خوانم برایت، واژه ها گل می کنند
یاس و مریم می گذارم ، توی گلدانی که نیست
چشم می دوزم به چشمت، می شود آیا کمی
دستهایم را بگیری ، بین دستانی که نیست
وقت رفتن می شود، با بغض می گویم نرو
پشت پایت اشک می ریزم، در ایوانی که نیست
می روی و خانه لبریز از نبودت می شود
باز تنها می شوم، با یاد مهمانی که نیستمن از راهی دور
برای خواندن خواب های تو آمدهام،
من از راهی دور
برای گفتن از گریه های خویش
راهی نیست،
در دست افشانی حروف
باید به مراسم آسان اسم تو برگردم،
من به شنیدن اسم تو عادت دارم
من
مشق نانوشته ام به دست نی،
خواندن از خواب تو آموخته ام به راه
من
باران بریده ام به وقت دی،
گفتن از گریه های تو آموخته ام به راه
به من بگو
در این برهوت بی خواب و طی،
مگر من چه کرده ام
که شاعرتر از اندوه آدمی ام آفریده اند؟.🦋♡🦋♡🦋
🍇💜.•°``°•. 🍇💜 .•°``°•. 🍇💜•°``°'🍇💜
🍇💜 LOVE 🍇💜JULIE🍇💜Jj.Jj 🍇💜
مّآًآٍآُرَُُؤ۟ؤٌؤّؤُؤ�َّـًـٍـٍـَـَـ�َـًـُـًـِكّ.ً ّرَؤُؤ�َعُـ�َـّـّـُآٌتٌّٓگّ ٌذ�َؤًٌُؤًّ۟ؤًّ۟قَك۟🍇💜|
___🦋
__🦋
_🦋
____🦋
_🌺🦋🍇____🌺💐🍇
_💜🌺🦋🍇 _💜🌺💐🍇
_💐💜🌺🦋🍇_ 💐💜🌺💐🍇
🦋💐💜🌺🦋🍇💐💜🌺💐🍇
🦋💐💜🌺🦋🍇💐💜🌺💐🍇
_ 💐💜🌺🦋🍇💐💜🌺💐🍇
___💜🌺🦋🍇💐💜🌺 💐🍇
_🌺🦋🍇💐💜🌺💐🍇
__ 🦋🍇💐💜🌺💐🍇
____🍇💐💜🌺💐🍇
_ 💐💜🌺💐🍇
___💜🌺💐🍇
____ 🌺💐🍇
__💐🍇
___ 🍇
___🦋
__🦋
_🦋
____🦋
_🌺🦋🍇_🌺💐🍇
_💜🌺🦋🍇 _💜🌺💐🍇
_💐💜🌺🦋🍇_ 💐💜🌺💐🍇
🦋💐💜🌺🦋🍇💐💜🌺💐🍇
🦋💐💜🌺🦋🍇💐💜🌺💐🍇
_ 💐💜🌺🦋🍇💐💜🌺💐🍇
___💜🌺🦋🍇💐💜🌺 💐🍇
_🌺🦋🍇💐💜🌺💐🍇
__ 🦋🍇💐💜🌺💐🍇
____🍇💐💜🌺💐🍇
_ 💐💜🌺💐🍇
___💜🌺💐🍇
____ 🌺💐🍇
__💐🍇
@rozgartalkh788
بٌِۭۢسۭٕۤۢيٍْۭۖٱۣۭۡۨۨاۤإِۣٕ۠ۗۤآْٖٖٙآڑٰٖٖۗ🌹❤زٌٍِٖۨۢ۠ىِٕ۠ۛبٍۚٲٍۣۡۤإْۣٓٞاٌِۭۨآِِٙۤٳٍٕۙٳٍۭٞۗٵِۢ🌹❤عٕۖإْٕٕ۪۟ٳٌۭٖٚٱِۣۛاِ۪ۤٙٱۣٕۛ٘إَٕٖۘڶۭٖۗۚێٍ
┄═▦═▦═▦═◈◈◈═▦═▦═▦═┄ـ
ٰۣۣٙۛبٌِۭۢسۭٕۤۢيٍْۭۖٱۣۭۡۨۨاۤإِۣٕ۠ۗۤآْٖٖٙآڑٰٖٖۗ🌹❤زٌٍِٖۨۢ۠ىِٕ۠ۛبٍۚٲٍۣۡۤإْۣٓٞاٌِۭۨآِِٙۤٳٍٕۙٳٍۭٞۗٵ🌹❤ِ۪ۢعٕۖإْٕٕ۪۟ٳٌۭٖٚٱِۣۛاِ۪ۤٙٱۣٕۛ٘إَٕٖۘڶۭٖۗۚێٍ
┄═▦═▦═▦═◈◈◈═▦═▦═▦═┄ـ
ۡ ٰۣۣٙۛبٌِۭۢسۭٕۤۢيٍْۭۖٱۣۭۡۨۨاۤإِۣٕ۠ۗۤآْٖٖٙآڑٰٖٖۗ🌹❤زٌٍِٖۨۢ۠ىِٕ۠ۛبٍۚٲٍۣۡۤإْۣٓٞاٌِۭۨآِِٙۤٳٍٕۙٳٍۭٞۗٵ🌹❤ِ۪ۢعٕۖإْٕٕ۪۟ٳٌۭٖٚٱِۣۛاِ۪ۤٙٱۣٕۛ٘إَٕٖۘڶۭٖۗۚێٍ
┄═▦═▦═▦═◈◈◈═▦═▦═▦═┄ـ
۳.۰k
۱۴ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.