آفتاب افتاده روی موهات واسادی کنار آیینه داری آرایش می

آفتاب افتاده روی موهات. واسّادی کنار آیینه داری آرایش می‌کنی. میگم منم حاضر شم؟ میگی تو که نمیشه بیای. میگم چرا؟ میگی تو داری خواب می‌بینی دیوونه، آدم که نمی‌تونه تو خواب خودش بره عروسی خودش. میگم عروسی منه مگه؟ میگی نه، خوابه. فردا یادت نمیاد. بعد میای دستام رو میگیری و میذاری روی چشمات. میگم آرایشت خراب شد که عروس‌خانوم. میگی من که عروس نیستم، عروسی توئه، ما که به هم نمی‌رسیم. میگم حتی تو خواب؟ میگی مخصوصا تو خواب. می‌خوام ببوسمت. رعد و برق میزنه و از خواب می‌پرم.

پیراهن من تنته و داری تو تلویزیون خونه‌ من می‌رقصی. نگاهت می‌کنم. از توی تلویزیون میگی تو داری خواب می‌بینی. میگم می‌دونم. میگی تو داری به خاطره‌ای نگاه می‌کنی که هرگز رخ نداده. میگم میدونم. میگه نمیترسی؟ میگم میترسم ولی چاره چیه. میگی داری دیوونه میشی. میگم عیبی نداره. بعد توی تلویزیون یه مردی میاد و دکمه‌های پیراهنت رو باز میکنه و پیراهن میفته کنار پات. میخوام به بدن لختت نگاه کنم اما میدونم این حق رو ندارم. دارم به بدنت فکر نمی‌کنم. دارم به افتادن آفتاب اردیبهشت روی پاهات فکر نمی‌کنم. دارم به بوسیدن مدام گردنت فکر نمی‌کنم. رعد و برق میزنه و از خواب می‌پرم.

پیراهنت افتاده کنار مبل. پیراهنم. پیراهنی که توی خونه من نپوشیدی اما اگه می‌پوشیدی می‌تونستم الان به خاطره‌ای نگاه کنم که رخ داده. یه ابر سفید از پنجره میاد تو. میگم ببخشید شما دکتری؟ میگه من قصه‌ای هستم که نخواندی، و شعری هستم که ننوشتی، و رازی هستم که کسی را نداشتی تا بگویی. من تمام شب‌هایی هستم که خوابت نبرد. من تمام روزهایی هستم که در کوهستان گریه کردی. من غروب‌های دلگیر تو، طلوع‌های دلگیر تو، من رنج عمیق تو، من آوازهایی هستم که کسی یادت نداد. من عمر از دسته رفته‌ی توئم.

وایمیسم کنار پنجره و صبر میکنم تا باز رعد و برق بزنه و از خواب بپرم.


(برای تو، که توی خواب هم به یارت نمیرسی.)
دیدگاه ها (۱)

اگه بخوام تنهایی رو معنا کنم میگم: «بعد از شنیدن خبرهای خوب،...

کاش می شد تمامِ آدم های غمگین و تنهایِ جهان را در آغوش کشید،...

‏یکی از غم انگیزه ترین جمله ها بی شک جمله ایه که هاروکی مورا...

تو زیباترین حزنِ من بودی. عزیزترین زخمم بودی و این که با افع...

گفته اند مستی و راستی، و راست گفته اند. در منتهی الیه مستی و...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط