عاشقانه
یک نفر پرسهزنان آمده دنبال دلم
شاید این بار کمی خوب شود حال دلم
بعد یک عمر غریبی، به خدا حقم نیست
که غم چشم شما نیز شود مال دلم
شاید عاشق شدهام! باید از اینجا بروم...
گر چه هرگز نشود یاد تو پامال دلم
آه... یک عالمه حرف است که باید به شما
بزنم تا که بدانی همه احوال دلم
لکنت انگار گرفتهست زبانم... نشود
که بگویم به شما درد کهنسال دلم!
میروم امشب از این شهر، خداحافظتان
یک نفر پرسه زنان آمده دنبال دلم . . .
شاید این بار کمی خوب شود حال دلم
بعد یک عمر غریبی، به خدا حقم نیست
که غم چشم شما نیز شود مال دلم
شاید عاشق شدهام! باید از اینجا بروم...
گر چه هرگز نشود یاد تو پامال دلم
آه... یک عالمه حرف است که باید به شما
بزنم تا که بدانی همه احوال دلم
لکنت انگار گرفتهست زبانم... نشود
که بگویم به شما درد کهنسال دلم!
میروم امشب از این شهر، خداحافظتان
یک نفر پرسه زنان آمده دنبال دلم . . .
۸.۵k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲