خوشا دمی که روم تا فراتر از ملکوت

خوشا دمی که روم تا فراتر از ملکوت
و دستهای تو گم گشته باد در برهوت
مراببخش که آزاد می شوم ز دلت
مرا اسیر مخواه ای تو یار در ناسوت
ز مُلکتِ فقست کن رهایم ای جانم
مخواه ناله ی جانم شنو تو صوت فلوت
به سوت نای و فلوتم‌ قسَم به قسمتِ شمع
چو لحظه ای که ندارد زمین خاک ثبوت
به بال و پر سرِ افلاک، عاقبت دعواست
به شمعِ خانه ی قلبِ زمینی ام کن فوت
وحید مسلکِ ساسان به پرسه ی گلزار
به باغسارِ غمش عطر سبزه زارِ قنوت
ساسان خاکسار متخلص به وحیدتویسرکانی
SASANKHAKSAR1357VAHIDTOIISERKA.BLOGFA.COMHTTPS://PIN.IT/6KSKQEBHTTPS://PIN.IT/1YDVIDMHTTPS://PIN.IT/1YDVIDM
دیدگاه ها (۰)

می نوش و بِحِل به جامِ دنیا گِل و خاکاین خاک و زر و زور ز خا...

خوشا دمی که روم تا فراتر از ملکوت و دستهای تو گم گشته باد در...

عشق

عاشقانه

با حالتی نزار گرفتارِ خود شدمبا چشم اشکبار گرفتارِ خود شدمگر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط