در این باران دوباره دیدنت را آرزو دارم
در این باران دوباره دیدنت را آرزو دارم
کمی دلگیرم وبا قاب عکست گفتگو دارم
هیاهوی غم انگیز و زمستانی غرق پاییز و
نمیدانی چه بغض لا علاجی در گلو دارم
دلم در گیر و دارت ماند واما برنمیگرذی
عمری با گریه مادر بالشی از غم فرو دارم
همیشه باخودم درگیرم وای کاش میدیدی
نمازم را به حسرت رو به چشمان تو میخوانم
شدم خیره به فردای که میگوید نمی آیی
عجب رازی که هرشب از سکوت قصه گو دارم
خدایا از چه بنویسم که از این شب گریه ها خسته م
نمیبینی خیالی تا سحر درگیر او دارم 🥀🥀🥀🥀😔😔
کمی دلگیرم وبا قاب عکست گفتگو دارم
هیاهوی غم انگیز و زمستانی غرق پاییز و
نمیدانی چه بغض لا علاجی در گلو دارم
دلم در گیر و دارت ماند واما برنمیگرذی
عمری با گریه مادر بالشی از غم فرو دارم
همیشه باخودم درگیرم وای کاش میدیدی
نمازم را به حسرت رو به چشمان تو میخوانم
شدم خیره به فردای که میگوید نمی آیی
عجب رازی که هرشب از سکوت قصه گو دارم
خدایا از چه بنویسم که از این شب گریه ها خسته م
نمیبینی خیالی تا سحر درگیر او دارم 🥀🥀🥀🥀😔😔
۳.۹k
۰۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.