حمایت کم شده عزیزان

حمایت کم شده عزیزان
پارت ۲

ویو چان
تو باند خیلی سخت بهم گذشت
به در خونه رسیدم رمز رو زدمو وارد شدم اما ا.ت نبود بیاد بغلم کنه خستگیمو در بیاره عجیب بود
همه اتاق ها یا کل خونه رو گشتم اما خبری از ا.ت نبود
زنگ به گوشیش زدم جواب نداد نگران شدم
رفتم رو مبل نشستم که یِ نامه باز شده رو میز دیدم رفتم نگاهش کردم
وای وای ا.ت فهمید من مافیام باید پیداش کنم
ویو پایان فلش بک
ویو چان
از اون روز تاحالا خبری از ا.ت نشاه انگار آبشده رفته تو زمین
به خونه مامانش رفتم مامانش گفت نیومده
جاهای دیگه که امکان داشته باشه اونجا باشه رفتم اما پیداش نکردم
باید لیست های پرواز هارو ببینم شاید رفته یِ کشور دیگه گوشیم برداشتم و به جونگین زنگ زدم
ویو مکالمه
چان : الو جونگین خبری از ا.ت نشد
جونگین: نه دارم لیست پرواز هارو نگاه میکنم وایسا اسمش هست اینجا
لی ا.ت سفر به بوسان ساعت ۸ صبح
چان : باشه ممنون خدافظ
جونگین : خدافظ
پایان مکالمه
ویو ا.ت
الان باید سوار هواپیما بشم
کلامو پایین کشیدم تا کسی منو نشناسه
که یهو

....................................
تو خماری بمونید
ببخشید کم گذاشتم چون حمایت ها کم شده
اگه مثلا این پست ۱۰ تا لایک بخوره پارت طولانی میزارم
اگه ۵ تا لایک بخوره پارت کوتاه میزارم
فعلا