خستم از همه چیز

خستم از همه چیز
چشمام بی اختیار میباره
سرم انگار که هر لحظه یک تیر بهش میزنن
دستام یه تکه یخ
لبهام خشک
بدن درد شدید
و همه اینا به خاطر دلتنگ بودن من به داداشم (کسایی که پشت قبل رو ندیدن داداشم یکساله که فوت کرده )
دیدگاه ها (۰)

+ فقط برام بخند... اوژنی من اولین بار با خندیدنش اوژنی شد......

‌‏ای‍‌ن‍‌ج‍‌ا آدم‍‌ا #م‍‌ال ه‍‌م ن‍‌م‍‌ی‍‌ش‍‌ن #آرزوی ه‍‌م م...

دلم اون آرامشی رو میخواد که با صدای خنده بی تی اس بود

چیزای مهم اهمیتشون رو دارن از دست میدن، نسبت به چیزایی که اش...

{ 𝐵𝑒𝓉𝓌𝑒𝑒𝓃 𝓉𝑜𝓌 𝓈𝓅𝒶𝒸𝑒𝓈 }𝒫𝒶𝓇𝓉  ¹¹..چند لحظه به قیافه سرخ منو دا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط