عاشقانه های شبنم
آری، پاییز نزدیک است.
اما پاییز که همیشه صدای خشخشِ برگها در گذرها نیست! پاییز که همیشه با بوی مِهر نمیآید! پاییز گاهی در زیرسیگاریِ روی میز، زیر انبوهی از خاکستر است، گاهی حوالی عطری تلخ پشت یقهی لباسی تا شده، گاهی هم نم بارانیست که گوشه چشمانت میدرخشد!
پاییز که همیشه لای برگهای زرد و نارنجی نیست، گاهی در دل کاجیست میان یک کاجزار همیشه سبز. گاهی قهوهایست که سر میرود، غذاییست که ته میگیرد و لبخندیست که بیبهانه بر لبانت مینشیند.
ساده بگویمت،
دلتنگ که باشی پاییز نزدیک است!
اما پاییز که همیشه صدای خشخشِ برگها در گذرها نیست! پاییز که همیشه با بوی مِهر نمیآید! پاییز گاهی در زیرسیگاریِ روی میز، زیر انبوهی از خاکستر است، گاهی حوالی عطری تلخ پشت یقهی لباسی تا شده، گاهی هم نم بارانیست که گوشه چشمانت میدرخشد!
پاییز که همیشه لای برگهای زرد و نارنجی نیست، گاهی در دل کاجیست میان یک کاجزار همیشه سبز. گاهی قهوهایست که سر میرود، غذاییست که ته میگیرد و لبخندیست که بیبهانه بر لبانت مینشیند.
ساده بگویمت،
دلتنگ که باشی پاییز نزدیک است!
۶.۲k
۲۶ شهریور ۱۴۰۲