چی هیونگ: نونا، چرا آه میکشی؟ قبلبمو میشکنی~ صبح بخیر، نو
چیهیونگ: نونا، چرا آه میکشی؟ قبلبمو میشکنی~ صبح بخیر، نونا
یونگاون: تازه اومدی سر کار؟
چیهیونگ: بیخیال~ من پسر رییسم~ اگه منم قرار بود هر روز سر ساعت بیام سر کار، خیلی با تربیت به نظر میرسیدم!
چیهیونگ: من باید یکم سست باشم که اونایی که خیلی سخت کار میکنن یه چیزی واسه غیبت کردن داشته باشن~ من دارم سعی میکنم مخالف مردم باشم.
یونگاون: از تیم تولید لیست کارخونه هامون رو بگیر.
چیهیونگ: من تازه اومدم تو و خسته هم هستم
یونگاون: تازه اومدی سر کار؟
چیهیونگ: بیخیال~ من پسر رییسم~ اگه منم قرار بود هر روز سر ساعت بیام سر کار، خیلی با تربیت به نظر میرسیدم!
چیهیونگ: من باید یکم سست باشم که اونایی که خیلی سخت کار میکنن یه چیزی واسه غیبت کردن داشته باشن~ من دارم سعی میکنم مخالف مردم باشم.
یونگاون: از تیم تولید لیست کارخونه هامون رو بگیر.
چیهیونگ: من تازه اومدم تو و خسته هم هستم
۴.۵k
۰۵ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.