گاهی خداحافظی نه از بی عشقیست و نه از خستگی

گاهی خداحافظی، نه از بی‌ عشقیست و نه از خستگی...
از ترسیست که از خودِ عشق می‌آید.
ترس از اینکه ماندن، بیشتر بسوزاند...
و رفتن، شاید کمی نجات دهد.

او رفت، اما نگاهش هنوز مانده بود روی شانه‌ های لرزان کسی که نمی‌خواست رهایش کند.
و او ماند، اما دلش با قدم‌ های کسی رفت که تا لحظه‌ی آخر، پشت سر را نگاه می‌کرد.
می‌خواستند بمانند، هر دو.
اما گاهی سرنوشت بلد است دو دل را درست در لحظه‌ی دلبستگی، از هم جدا کند.

و این‌گونه شد...
دو نفر، با دل‌ هایی که هنوز برای هم می تپید، در دو جهت مخالف قدم زدند.
نه فراموش کردند، نه گذشتند...
فقط یاد گرفتند لبخند بزنند، در حالیکه درونشان هنوز «کاش»های زیادی نفس می‌کشید.

گاهی عشق، همین است...
رفتن با دلی که هنوز مانده.
ماندن با دلی که هنوز رفته.

---- مجله احساسات شگفت انگیز ----

#رابطه #ارتباط #احساسات #عشق #عاشق #عاشقانه #حسرت #جدایی #ابراز_احساسات #ابراز_علاقه #جدایی
دیدگاه ها (۹)

گاهی زندگی مثل روزی بارانی می‌ماند که هیچ چیز جز سرپناه موقت...

گاهی نگاهت می‌افته به یه پیرمرد که با لبخندش، تموم غصه‌های د...

می‌گویند عاقل باش، حسابگر باش، منطقی تصمیم بگیر...اما میان ت...

عشق همیشه فریاد نمی‌زند...گاهی فقط در سکوتی کوتاه، در تماس د...

گاهی عشق نه در تصاحب، نه در تغییر، بلکه در پذیرش و همراهی شک...

گاهی عشق شبیه نبرد نیست، شبیه ماندن است...شبیه آن آدمی که نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط