باز شب شد

باز شب شد
یاد تو در من موج می زند
باز شب شد
من خاطراتت را زیر و رو می کنم
این شب ها که نیستی
برایم سخت می گذرد
آنچه فکر کنی سخت
شب شد و من باز
تو را در دل می ُسرایم
تو را واژه به واژه می ُسرایم
تو را خط به خط می خوانم
از ُسرخی لبت گرفته تا آن چشمان زیبایت
دیدگاه ها (۱۶)

با چشمانت حرف دارم ..می خواهم ناگفته های بسیاری را برایت بگو...

براے حالِ آشوبم....بـوسـه اے از جنس لـب هایتو براے سردے جـان...

رد انگشت تو بر سینه ی سیب است هنوزمن غلط کرده و مغضوب خداوند...

بی خیال غم و غصه ی دنیا تو فقط مستانه برقص❤❤❤روز عشق مبارکتو...

مردی که تو را ندارد ، شب ها به آینه می گوید شب بخیر . آرام م...

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمی رسم با تو به خانه از ...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط