رد انگشت تو بر سینه ی سیب است هنوز

رد انگشت تو بر سینه ی سیب است هنوز
من غلط کرده و مغضوب خداوند شدم

بعد از آن هم که تو با سنگ زدی شیشه شکست
من خریدار تن و جای کمربند شدم

رد انگشت خودت بود ولی ما خوردیم
شوکران از لب لیوان تو خوردن دارد

موج کف کرده و طوفانی و بی ماه و نگاه
دل به این ورطه‌ی تاریک سپردن دارد
دیدگاه ها (۱)

باز شب شد یاد تو در من موج می زندباز شب شدمن خاطراتت را زیر ...

با چشمانت حرف دارم ..می خواهم ناگفته های بسیاری را برایت بگو...

بی خیال غم و غصه ی دنیا تو فقط مستانه برقص❤❤❤روز عشق مبارکتو...

قرارمان یڪ دم #صبحپاورچین پاورچین تو بیا ...نزدیڪی خیالمدو ض...

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط